🖤👑عاشق بی احساس👑🖤

سلام بچههااااا اومدم با داستانم اینا رو یادتون باشه علامت اون جانگ 👈🏻+ علامت مامانش🥺👈🏻▪︎ علامت باباش😊😐👈🏻× ناظر عزیز این تست چیزی نداره اما پارت های بعدیش یکذره ع.ا.ش.ق.ا.ن.ه میشه😊🌵 لطفا بازم مثل دیروز زود منتشر کن 🥺🌾😘بوس به کلت😘🖤

خب بچه ها نیازی نیست پارت ا و ۲ رو با اسم مینویسم😊 تا سر در گم نشین😐🌱

خب بچه ها نیازی نیست پارت ا و ۲ رو با اسم مینویسم😊 تا سر در گم نشین😐🌱 از زبان اون جونگ : داشتم پیاده روی روزانه ام را انجام می دادم بعدش هم باید می رفتم تا برای خونه ام خرید کنند کنم چون که قرار بود پدر و مادرم بیایند به خونه ام باید سریع می میرفتم چون که خونه خیلی کثیف بود و دیشب یونا(دوست صمیمی اون)آمده بود و چیپس و نوشابه ی گازدار و آب نودل و پوست سوسیس و جعبه ی پاپکورن فوری روی زمین بود 😐💔و باییید سریع میرفتم تا خونه رو تمیز کنم😩🤣💔😐✊🏼 ولی خدددددااااایییییششش خیلی حال داد خیلی خوش گذشت بهمون 😂🧡👏🏼 سریال کمدی ه مورد علاقه مون رو گذاشتم فیلم دیوانه برای هم 😐👏🏼😂✊🏼 عالی بوددد ج.ر خوردیم از خندهههه😂😂😂😂 و رفتیم تو اتاقم با دسته هایی که داشتم گیم کردیم(بازی)و🥺....... خب دیگه از فکر و خیال اومدم بیرون و یکذره نشستم تا دوستام بیان و باهم بریم پیاده روی🥺 عکس لباس ورزشی ای که اون جانگ پوشیده بود🥺🌱👆🏼

امیلیا: خب سریع بگو چی میخوای دیر میشه هااا بونی: اووو اوکی مم ممن یک بسته کامل ۱۰ تایی نودل فوری بهم بدین با ماهی خام و خب مواد سوشی و مواد ساندویچ هات داگ و پنیر گودا و پنیر پیتزا برای ۶ نفر و.....😊 خب بونی موادی که میخواست رو سفارش داد و رفت به خونه باکمک یونا و یوکی خونه رو تمیز کرد🌱😄 و فیلم گذاشت دیدن و چیپس و نوشابه خوردن و روی چیپس شون پنیر گودا زدن و با سس مخصوص خوردن 😆🧡😋🥺✊🏼 عکس یوکی با لنز آبی😇😍🥺🎮

مامان بابای بونی اومدن و با دوستای بونی صحبت کردن و بونی مامان باباشو سوپرایز کرد🥺 مامان باباش توی تخت دونفره بونی خوابیدن و دوستاش شب اونجا توی اتاق رویایی بونی خوابیدن و خونوادش صبح رفتن✊🏼👏🏼😐😊😂 و بونی و دوستاش برای ۵ روز کامل اونجا خوابیدن بیرون رفتن خرید کردن گیم کردن 🎮🥺 بعدشم رفتن رستوران بونی و کلی چیزی خوردن و کلی به آشپز ها کمک کردن و کلی چیزی یاد گرفتن دوستای بونی🧡😍 رفتن شهربازی🎉🏳️‍🌈💠 و کلی خوش گذروندن و بعدش رفتن سینما شخصیه بونی با همه دوستاشون😍✊🏼🎊 بعدشم رفتن کنسرت بلک پینک و ب پ بردنشون رو استیج و باهم یک آهنگ خوندن و باهاشون رقصیدن و عکس گرفتن و جنی هم از دوستای بونی و بونی کلی هدیه گرفت و زد به اتاقش و البته توی ویلایو هدیه های که از بونی و دوستاش گرفته بود رو اونجا نشون داد 😍

بچه ها اگر پارت ۲ رو میخواین لایک هارو به ۱۳ و کامنت هارو به ۸ برسونین اگر کمتر هم بود اشکال نداره به هر حال من پارت های بعدی رو فردا اون روز میزارم 😊

باییییی🧡😍😆ناظر عزیز هیچی نداره از رو اسمش قضاوت نکن داستان رو بخون فقط دوستابچی بونی هستن🥺🧡