سلام سلام قول میدم ایندفعه بیشتر بنویسم❣️💝
(صبح)
طبق معمول با صدای گوشیم بلند شدم وای امروز می خوام به جیمین اعتراف کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم امیدوارم قبول کنه
سریع پاشدم اماده شدم و رفتم دانشگاه
وقتی رسیدم همه داشتن میرفتم توی اتوبوس منم سوار شدم نشستم رو صندلی هنزفریم رو گذاشتم توی گوشم و اهنگ رو پلی کردم که با نشستن یکی کنارم سرم رو اوردم بالا( گایز من یادم نیست علامت تهیونگ چی بود بجاش از - استفاده می کنم)
- به به ا/ت خانوم
+ چی می خوای تهیونگ
- که عاشق اون ******** شدی اره
بلند شدم برم یه جا دیگه بشینم که تهیونگ دستم و گرفتم دور خوش چرخوند و منو به دیواره ی اتوبوس چسبوند و جفت دستش رو گذاشت رو گلوم و محکم فشار داد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
میگم اگر میشه یکم پارت هات رو طولانی تر بنویس💖😁
در کل بخوام با فیک های توی این سبک مقایسه کنم داستانت خیلی خوبه و حوصلهسربر نیست😉💫👌🏻
عالی بود
اولین لایک بازدید و کامنت
:-)