سلام این قسمت چهار هست این یکی خیلی جالبه
از زبان لیا :رفتم خرید کنم تا یخورده آروم شم(خرید بر هر درد بی درمان زنان دواست) بعد از خرید خواستم برگردم به خونه برای برگشتن مجبور بودم از یک کوچه تنگ و تاریک رد شم که هر چند نمیترسیدم رفتم داخل کوچه اس میکردم یک نفر داره دنبالم میکنه سریعتر راه رفتم که یهو رسیدم به دو تا پسر که ته کوچه بودن گفتم:لطفا برید کنار یکی شون گفت:اممم فکر نکنم بتونم خوشگل خانم بعد خواستم از اونور کوچه برم که دیدم سه تا پسر دیگه از اون ور اومدن یکی شون خیلی آشنا بود سرشو آورد بالا و گفت:سلام دختر خاله گفته بودم که بالاخره مال من میشی گفتم:پیتررررررررر تو خیلیییییی .......... بهم نزدیک شد گفتم:نزدیک نشو!! گفت:اگر بشم چیکار میکنی هان؟ بعد نزدیک تر شد عقب عقب رفتم بعد رسیدم به دیوار اومد نزدیک و دستشو دور کمرم حلقه کرد گفتم:ولم کن پسره ی........ گفت:بهتره انقدر حرف نزنی بعد محکم دستم رو فشار داد یک جیغ خیلی بلند کشیدم ...........
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
وای عالی بود تروخدا پارت بعدی رو زود بذار♥️
خیلی خوبننننننننن 🤣🤣💜💜
توروخدا بعدی رو بزار خیلیییی خوبه💋💋💋💋