سلااام! برو بریم!❤️ این داستان:کنسرت آخر شب...🎇
از زبان کوک:آخرشب کنسرت داریم. میخوام تو کنسرت هم عشقم رو بهش بگم...😍 رفتم جلوی اتاقش و در زدم. در رو باز کرد... ا.ت:سلام کوکی!🥰 کوک:سلام عزیزم.حاضری؟😊 ا.ت:الان لباسامو بپوشم میام😊 کوک:خب بپوش منتظرم.🙂 ا.ت:😐 کوک:چیه؟😐ا.ت:میری بیرون؟😅 کوک:نه چرا؟😐 ا.ت:لباسام رو عوض کنم...😅 کوک:راحت باش عوض کن!🤭 ا.ت:برو دیگه😕 کوک:باشه بابا!😒 ا.ت:ممنون🙂 یکم گذشت و ا.ت با یه لباس خیلی قشنگ از اتاقش اومد بیرون.😍 کوک:چه خوشگل شدی🤩 ا.ت:ممنون☺️ کوک:اما به خوشگلی من نمیرسی😁 ا.ت: اونو که گذروندم😂 کوک:میشه بیای بقلم🙂🫂 ا.ت:باشه😇
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (4)