
😐😐😐😐😐😐😐😐دستم خورد اشتباهی زدم تست خصوصی😐😐😐😐
فردا صب: ا.ت:پسرا من میرم بیروننننن کوک:بری دیه بر نگردی ک سرشو برگردوند و جین با ماهیتابه و ی لبخند شیطانی وایساده بود از دیدن اون صحنه خندم گرف کوک:چیزه منظورم این بود ک خوش بگذرن:) جین:حالا شد کجا میخای بری؟ ا.ت:با نینا قرار دارمممم جین:کجا؟ ا.ت:پاساژژژژ جین:ا.ت ا.ت:هیم جین:کارتممممموووو بدعهههههه ا.ت:ع جیناااا لفطن جین:نکن نه نکنننن چشاتو اونجوری نکننننننن باشه فقط موجودیشو ۰ نکن تازه شارژش کردمT-T ا.ت:اک بای
رسیدمو رسیدم کاشکی نمیرشیدم ت راه بودم خش بودم سوار لاکپشت بودم این دنده و اون دنده خسته نباشی راننده رانندگیت عالی بود جای مامانت خالی بوددد راننده:•_•"ایشالا شفا میده 😐🤣 پیاده شدمو ب سمت نینا رفتم نینا:چیشده چلغوز چقد سرخوشی هانننن ا.ت: :»جین اعتراف کردددد نینا:عو مبارکا باشهههه اسم بچتون چیه؟ ا ت:منحرففف نینا:چیه خاااا ایح
بعد از خرید: انقد خوشحال بودم ک نگووو انقد چیز میز خورده بودیم ک دسشوییم گرفت و دوییدم اون طرف خیابون ک برم دسشویی ک با دیدن نور شدید و شنیدن جیغ نینا متوقف شدم درد داره خیلی زیاد بعدم سیاهی تمام چشامو باز کردمو نور شدیدی ب چشام خورد اینجا کجاست؟ این اقا کیه ک داره گریه میکنه؟ ا.ت:ببخشید اقا؟ جین:ا.تت ا.ت وای خداروشکرررر ا.ت:اسم من اینه؟ا.ت؟ جین:شوخی میکنی دیگه؟ شوخیهههه؟
(اهنگ سوییت نایت پخش کنید باحال میشه)ا.ت:میشه داد نزنین؟ جین:ببخشید ی لحظه رفت سمت دکتر مکالمه شونو شنیدم جین:میشه توضیح بدید چش شده؟ دکتر:عا بله متاسفم ایشونو در اثر برخورد سرشون حافظشونو ی مدتی از دست میدن جین:ممنون اومد طرفم جین:خب ببین اسم تو ا.تس منم دوس پسرتم کیم سوکجین کیم سوکجین اسمش اوای قشنگی داشت گوشیشو دراورد و ی عکسو باز کرد: اینم دوستاتن جانگ نینا کیم نامجون کیم تهیونگ پارک جیمین جانگ هوسوک جئون جونگ کوک ما ی گروه داریم ب نام بی تی اس ک مخفف بنگتن سیوندانه حرفاش واسم معنی ای نداشت پس گفتم:ببخشید ولی مغز من ب استراحت و زمان نیاز داره
جین:باشه ولی بعدا برمیگردم باید ذهنمو مرتب کنم بی تی اس؟ جانگ نینا؟ دوس پسر؟ هوووفففف پس مامان بابام چی؟ داداش یا خواهر ندارم؟ خاله عمه عمو دایی مادربزرگ پدربزرگ!؟ گیج بودم پس چشامو بستمو خوابیدم تو خواب صدای عجیبی میومد:پاشو ا.ت خواهش میکنم پاشووو ب سرعت از خواب پریدم ولی کسی نبود(ب خاطر همینه ک میگم پونصد پارت ادامه داره🤣🦋میخام داستانو هیجانی کنم) دیدم همون یارو کسم سوکجین با ی پرستار اومد سمتم پرستار:مرخصی عزیزم سرم رو از دستم دراورد و رف سوکجین کمکم کرد از تخت بیام پایین
دستمو گرفت و کل مسیر دستم تو دستش بود ا.ت:ببخشید ولی کجا میرم؟ جین:میرم خوابگاه شاید چیزی یادت بیاد ی جای عجیب بود ی هاله ای از خوشی و شادس دور خونه بود وارد شدیم کوک:نونااااا ا.ت:نونا؟ جین :کوک میشه بگی همه بیان کوک:باشه هیونگ هیونگ؟ ساچ عه واو رفتو باهاش پنج تا غولتَشَن(😐😐😐😐😐😐😐)اومدن برگام ریخ چقد دراز بودن(😐🤣) نامجون:عو نونا جین:ی لحظه همه ساکت بچه ها نینا میدونه ولی ا.ت تصادف کرده و حافظشو از دست داده
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
تنک🍭😻🍦