
خوب اومدم با پارت یه داستانم لطفا لطفا لطفا لطفا حمایت کنید💙💙💜💜
گوجو:چیی شما اینجا چی کار میکنین نوبارا:قراره یا پسرا بریم خرید😊😊 یوسانو:عه دارید میرید خرید؟؟؟؟آتسوشییی دازای بیاین ماهم بریم اتسوشی:عاا میدونین دکتر یوسانو... ما...اممم...😅😅😅😅 دازای:یوسانو چان میدونی که الان توی این وصعیت و اینا... یوسانو:هیچ بهونه ای نداریم شما دوتا با من میاین خرید😊😊 (دازای و آتسوشی یه نگاهی بهم میندازن) دازای:آه باشه یوسانو ما تسلیمیم فقط... یوسانو:خوب پس بریم😃😃😃 (سه ساعت بعد) نوبارا:میگم یوسانو چان فک کنم واسه امروز بسه یوسانو:آره دیگه خیلی خرید کردیم بهتره برگردیم پسرا:واقعا بلاخره خریدتون تموم شددد😥😥😥 نوبارا:هوی چتونه شما ها فقط ۲۲ تا کیسه بود ایششش یوسانو و نوبارا باهم:حواستون باشه چیزیو نشکنین😊
(بلاخره به مدرسه جوجوتسو میرن و حدارو شکر هیچ کدوم از خریدا آسیبی ندید😂😂) یوجی:خیلی بد بود فکر میکردم هیچ وقت تموم نمیشه😭 یوسانو:ز ه ر م ا ر😡 صداتونو میشنویما نوبارا:فعلا هم خرفی نباشه تا ما دخترا بریم خریدامونو ببینیم گوجو:عهههه شما اینجایین😃مدیر یاگامی میخواد ازتون امتحان بگیره😃😃 آتسوشی :چییی امتحانن😲😲من هیچی نخوتدم😭(جررررر😂😂😂) آکوتاگاوا:آره امتحان گوجو توی راه بهمون گفت دازای:عاااا اکووو میگم میشه به جای من امتحان بدی🙄🙄 آکوتاگاوا:واقعا من به جای تو امتحان بدم😁😁😁حتم... گوجو: هی هی نمیشه که جای هم اماحان بدید که ببخشید آقای مومیایی اما خودت باید بدی اابته موافقم خیلی قانون رو مخیه😃 دازای:اسمم دازای اوساموعه اسم تو چیه؟؟ گوجو:اسم منم گوجو ساتوروعع (اونا به همین حرفاشون ادامه میدن تا وقتی که پاندا میاد صداشون میکنه و میگه که زمان امتحان دادنشون رسیده)
(خوب موقع امتحانات میرسه و اوا همه نوبت یوسانوعه) مدیر یاگامی:ازت میخوام این عروسکو نابود کنی یوسانو:واقعا؟این بود آزمون سختتون😏 مدیر یاگامی:😈😈😈😈😈 (عروسکه بدبخت میاد تکون بخوره که یوسانو با ساطور به حسابش میرسه😂) مدیر یاگامی:عررر الان...تو قبولی😶😶 بعدی آقای آکوا؟؟آکوامن؟؟ آکوتاگاوا:آکوتاگاوا (آکو سرش را به دیولر میکوبد😂) مدیر یاگامی:همون حالا نوبت توعه (عروسکه شروع به کار کردن میکند که...) آکو:راشامونن (عروسک را به سیصد و پنجاه و دو تکه مساوی تقسیم کرد😂) مدیر یاگامی:یا جوجوتسوو این دیگه چه ک و ف ت ی بود😲😲😲😲 آکوتاگاوا:میخوای روی خودت اجرا کنم؟؟😈😈 مدیر یاگامی:نه به جان تو😅😅😅😅
(خوب افراد بانگو به یه اتاق میرن و افراد نوراگامی به یه اتاق دیگه) از زبان یاتو:آه یعنی اینا کی هستن؟ چیجوری این همه آدم میتونن آیاکاشیا رو ببینن من با اون مرده که اسمش گوجه و ساطور (گوجو ساطورو😂😂)بود حرف زدم ولی نتونست متقاعدم کنه بهتره نظر هیوری رو بپرسم یاتو: هیوری چان؟میگم نظرت در مورد این آدمایی که امروز دیدیم چیه؟هیوری؟هیوری اصلا گوش میدی (یاتو میخواد دستشو روی شونه هیوری بزاره اما وقتی میزاره هیوری غیب میشه) یاتو:واتتتتت😲😲😲
ادامه دارد... بلاخره تونستم یه جای حساس تمومش کنم😂😂😂😂 خوب حالا یکی بزن بعدی تا هم چالشو ببینی و هم اینکه بازدیدت بخوره💜💙
عه یه دونه دیگه هنو مونده😂 مهم نیست بجاش براتون یه آنچه حواهید دید میزارم البته همه اونا مال قسمت بعد نیستا مال یه جورایی کل داستانه یاتو:باورم نمیشه امکان نداره که اونا همچین کاری رو کرده باشن😔😲 دازای:اما اما تو مرده بودی😲 یوسانو:متاسفم من نمیتونم درمانش کنم😭😭 خوب یکی دیگه برین جلو تا بازدیدتون بخوره💜💙💜💙
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی😁
تازه داستانت رو شروع کردم و خیلی قشنگ بود😍✨
اول که قاطی کرده بودم اصن یه وضعی😐😂💔
پارت بعدم زود بزار😐😍💪
مرسی😍😍😍
😂😂😂
حتما
بعدییییییی زودددددد😍
باشه😊
جووون
عشقی شما😍💙💙💙💙💙
عالی بوووود💙💙
مرسی💜💜💙💙
پارت بعد زوددددد
حتما💙💙💜💜
عااا واقعا پیشرفت داشتی توو اینکه جای حساس کات کنی😢+🙂
فقط انچه خواهید دید🤣🤣
بعددد
خوب پس بیماری کامل انتقال پیدا کرده😂
آره انچه خواهید دیدیشو خودم خیلی دوسش داشتم 😂
حتما💙💜
عالی
پارت بعد آجی
زود بزار من دیگه اعصاب منتظر بودن ندارم
آخههههههه چرااااااااااااااااااا
خوشحالم که خوشتا ومده❤🤗
عاجو عالییی بود😃💖
زود بعدی رو بزار🙃❤
باش اجو