خب خب این ۳ رمانیه که دارم مینویسم رمانم مایه های طنز و زیبایی داره بخونین عاشقش میشین خدا وکیلی 😄
مثل همیششه صبح شد 😃 ماه رفت و خورشید طلوع کرد اوزوماکی ناروتو از خواب بیدار شد مثل همیشه تنبل ، پاشد دست صورتش رو شست و تو اینه به خودش نگاه کرد کسی که مرز های کیوتی رو جابه جا کرده (ادمین درحال غش 😍) رفت از ایچیراگو رامن بگیره که ....ایروکا سنسه رودید، + اوهایو ایروکا سنسه - اوهایو ناروتو بعد صحبت های مربوطه ناروتو بعد از خوردن ۱۰ کاسه رامنسیر شد 😑😐 و الفرارررررر ایروکا وایستا ناروتووووو 😢 دنگتو باید خودت بدییی ایروکا لبخند زد خوشحال بود... چون......
یه دختر خوشگل با م*مه های زیبا کنارش نشست 😁 (چیه نکنه فک کردین بخاطر روحیه و امید و بزرگی ناروتو جلو احمقایی که اذیتش میکنن خوشحال بود؟؟😂) ناروتو هنوز داشت فرار میکرد نگران بود که ایروکا شنشه دنبالش کنه 😅 و ظهر شده بود و وقت تمرین بود فردا باید میرفتن سنسه جدیدشون رو ببینن 😎😁 فردا صبح شد ( مث این فیلما 😂) کاکاشی مثل همیشه دیر کرده بود ناروتو =اون دیر کرده و میره از لای در بیرون رو نگاه میکنه و ناروتو میره رو سه پایه و تخته پا کن رو
میزاره لاش میاد پایین و یه لبخند جیگر میزنه ازون ساسکه کشا ) و میگه = این مجازات دیر اومدن سنسه مونه 😊 ساسکه یذره سرخ شد و مدتی بعد یه لبخند محو میزنه و زود ناپدید میشه فلش بک گذشته = نگاش کنید اون یه اوچیهاست..... اونا میخاستن به دهکدمون خیانت کنن ..... برادرش کل خاندانشو کشت ....... و پدر مادرشو ...... اونم یه اوچها نجسته ...... ساسکه تنها بود ..... حس انتقام تو وجودش رخنه میکرد همراه با ترس و تمسخر ..... ساسکه بدو بدو رفت از اونجا دور شد (الهی بچم 😢) یکم که اروم شد دید یه بچه کیوت از اونجا رد میشه نفرینش میکردن میگفتن توکشتیش هیولا ساسکه تعجب کرد با خودش گفت چرا باید بچه به این کیوتی رو آزار بدن اساسکه حس میکرد اون و خودش حس مشترکی دارن و مثل همن اون دوست داشت با اون بچه کیوت دوست شه
یدره فکر کرد گقت اون بچه رو یه جایی دیدم ساسکه داشت برمیگشت به خونش که قلدارا کلاس که به استعداد و شاریگان ساسکه حسودی میکردن سرش اواره شدن عوضیا چند نفر بودن و ساسکه نمیتونست همشون رو بزنه یکی ازون عوضیا میخاست مشتشو بزنه تو شکم ساسکه که یهو غولتشن عوضی مشت خورد توصورتش و افتاد زمین ولش کنینننن چطور شینوبی هستین که گرهی یه یه نفر حمله میکنین ؟؟ و مشت لگد و از ساسکه محافظت میکنه ساسکه هم دهنش باز اندازه غار 😰 ناروتو باصورت ورم کرده میپرسه
دایجبو ؟؟ حالت خوبه و یه لبخند ساسکه کش مثل زمان حال زد 😍)(تصور کنین )ساسکه پقی زد زیر خنده البته بی صدا ساسکههههه ساسسکههههه کجایی ؟؟؟ داریم با ت صحبت میکنیم باکا گومن ناروتو (😍) قیافه ساسکه اتوو چیزی شده ساسکه ؟؟ ساسکه که میخاست جواب بده یهو در باز شد یه جیگر وارد شد 😁
خب پارت ۱ تموم شد اگه خوشتون اومد تو کامنت ها بهم بگین تا ادانش بدم 😁
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام ببخشید من پارت های بعد رو نمی بینم میشه بگین گذاشتید یا نه ؟
پس پارت بعد رو کی میزاری دو ماه شد
راستی ببیـن
ناروتو امگا میشـح هااا
ببخشید میشه بهم پیام بدید کارتون دارم
فعلا که ۱۲ -۱۳ فعلا انتظار کیس نداشته باشید 😂
فعلا داستان شونن ایه 😎😁
میشه بهم پیام بدید لطفا
عالیییییی بود دمت گرمممم🤩🤩🤩راستی یکاری کن ناروتو بدبخت شه اگه ساسکه بدبخت شه حال نمیده راستی میخوای ساسونارو بکنیش یا ناروساسو؟🧐🧐🧐
الناااااا
ساسوناروووووووو
بعدشـم تو چرا انقد دوس داری ناروتو بدبخ بشه😐💔😹
ناروتو ر هـم چیزش کن🤰🏻
خلی ازت انتظار دارم فرشته ببینــم چ میکنی😈
نمیدونم حالا بزار یکم بنویسم 😄
ممنون از روحیه دادنتون
میخام دو تاشون تا یه حدی بدبخت باشن اول داستانو کمدی نشون میدم و بعد
کم کم رگه های اکشن و تاریک 😂و ارک هااها البته بیشتر داستان رو تغیر نمیدم
نمدونم ولی علاقه خاصی دارم که شخصیت بدبخت باشه😂
ایوووول🤩
راستی چن سالشــونه
اگ شیپودنه انتظار خیلییییی زیـادی دارمممم😈
ببرشـون ر تخت😈😂
میبرم 😁 زیادی رمان و مانهوا یایویی خوندم 😁 ح شم میکنم 😄 از امگا بودن اینا استفاده میکنم 😁