
اين پ دوم ميراكلس در خطر هستش
مرينت : واي نه بايد هر چه سريع تر اون سنتي مانستر رو نابود كنيم ! " تيكي خال ها اماده " و بعد اليا هم تبديل شد و توي خونه موند و من رفتم بيرون تا دنبال سنتي مانستر بگردم ( سوم شخص ) ادرين در ماشين بود و با باديگاردش در حال چرخيدن در پاريس بودند كه ادرين از پنجره ليدي باگ را ديد ادرين : من بايد يكم پياده روي كنم پاهام خواب رفته و پياده شد و رفت يه گوشه و تبديل شد و رفت دنبال ليدي باگ . ( از زبان گابريل ) چه روز قشنگي . چه روز خوبي براي عملي كردن نقشه ام . ناتالي : اقاي اگرست مي تونيد نقشتون رو دوباره توضيح بديد . گابريل : البته . من مي خواهم كه يع عالمه افراد رو بدون اين كه اسكارلت ماث باشم و بدون اينكه مردم خشمگين باشند شرور كنم ! و همزمان يه عالمه سنتي مانستر بسازم ! و به اين ترتيب قهرمان هاي كوچولومون ديگه نمي توانند قهرمان باشند و چه كسي خبر دارد شايد ليدي باگ و كت نوار هم شرور كردم 😈
و به اين ترتيب يه سنتي مانستر به نام انالايزر ( analazer ) ( تحليلگر ) ساختم تا بتوانم نقطه ضعف و قوت مردم پاريس را پيدا كنم و به اين صورت اون ها رو به جالش بكشم . ولي گفتنش از انجام دادنش سخت تر ا .... معجزه گر طاووس صدا خورد . يعني سنتي مانستر در حال تحليل كردن است گابريل : نورو و دوسو متحد شين و تبديل به شدو ماث شد ناتالي : خب شدو ماث من نظرم اين است كه اين عمليات را به صورت يك افزايش قدرت براي شما نگاه كنيم
و ناتالي ادامه داد : حتما لازم نيست كه شما كوامي ها رو متحد كنين . اگر ليدي باگ و كت نوار افزايش قدرت كرده باشند شما هم مي تونيد شدو ماث : درسته . متحد كردن كوامي ها كار خطرناكيه ولي ما چاره اي نداريم ناتالي : چرا م .... شدو ماث : ناتالي لطفا استراحت كن و بزار من به كارم برسم خب انالايزر از خوب كسي شروع كردي كلويي خب اون نمي تونه بدون سابرينا كاري انجام بده اون وابسته به ديگران است اون پدرش رو داره و پدرش هر كاري واسه او انجام مي ده و اين يه جورايي نقطه ي قوتشه افرين سنتي مانستر اون بدون سابرينا و پدرش هيچي نيست كم كم دارد يه جيز هايي به ذهنم مي ايد به كارت ادامه بده
از زبان ليدي باگ : الان نزديك يك ساعت است كه من دارم پاريس رو مي گردم و .... كت نوار : و سلام بانوي من ليدي باگ : يكم پيشي ارومي باش و دنبال يك سنتي مانستر بگرد كت نوار : عجب پس دارد يك سنتي مانستر در پاريس مي چرخد درست نيست ؟ خب اون چه شكلي است ليدي باگ جا خورد ليدي باگ : ام ببين پيشي بيا از هم جدا شيم تا بهتر بگرديم نظرت چيه ؟ كت نوار : هر چي شما بگيد و از هم جدا شدند ليدي باگ به فاضلاب رفت و انجا به شماره ي رينا فرتيو زنگ زد . البته شماره اش مخفي بود و به اسم ناشناس سيو شده بود . ليدي باگ : سلام رينا مي گم سنتي مانستر چه شكليه ؟ رينا فرتيو : راستش يك موجود چهار چشم هست كه سرش زرد و بدنش قرمز هست و وقتي به يك انسان نزديك مي شود ناپديد مي شه ليدي باگ : اوكي ممنون

انالايزر عكس اين اسلايد ( از اين بهتر نمي تونستم 😅 ) ليدي باگ رفت پيش كن نوار ليدي باگ : كت نوار سنتي مانستر چهار تا چشم داره با سر قرمز و بدن زرد و يه حسي دارم كه به هيچ عنوان نبايد نزديكش بشيم و نزاريم اون نزديك ما بشه شدو ماث : خب اين هم از شهردار راستي ناتالي مي دونستي اگر انالايزر سمت ليدي باگ و كت نوار بره هويتشون مشخص ميشه ناتالي : اين عاليه شدو ماث : و اگر نزديك يه فردي بشه كه قبلا معجزه گر استفاده كرده باشه به من ميگه و حالا برو به سمت مدرسه
میلن در کلاس هنر بود که آنالایزر را دید میلن : ایوونا اونجا رو نگاه و بعد انالایزر به طرف ایوان رفت و میلن فرار کرد در مسیر را لیدی باگ و کت نوار را دید میلن : لیدی باگ و کت نوار . چقدر از دیدنتان خوشحالم . یه موجود زشت چهار چشمی در مدرسه داره می چرخه . لیدی باگ : خودشه . زود باش کت نوار به سمت مدرسه . و بعد هر دو به سمت مدرسه رفتند . وقتی رسیدند دیدند همه ی بچه ها مدرسه دارند می دوند و فرار می کنند . لیدی باگ : کت نوار باید از هم جدا شیم . تو بالا را بگرد و من هم اوضاع را آرام تر می کنم . لیدی باگ : گوش کنید بچه ها اصلا نترسید . تا وقتی من اینجا هستم هیچ سنتی مانستری نمی تواند شما را اذیت کند . بعد همه آرام شدند . کت نوار هم داشت همه جا را می گشت که ایوان را دید و سمت او رفت . کت نوار : چی شده ایوان یعنی پسری که من نمی شناسم ایوان : خیلی زشت بود . زرد و قرمز بود . ناپدید می شد . احساس می کردم دارم اسکن می شم . کت نوار : ببین چیزی نیست که ازش بترسی . حالا بگو اون کجا رفت . ایوان. : رفت طبقه ی پایین فکر کنم . کت نوار سر تکان داد و به طبقه ی پایین رفت و لیدی باگ را پیدا کرد .
کت نوار : بانوی من اون موجود به احتمال زیاد این پایینه . و اینکه اون می تونه انسان ها را اسکن کنه . لیدی باگ : جالبه . باید خیلی مراقب باشیم تا اسکن نشیم و هویتمون لو نره . کت نوار : حق با شماست . اون به احتمال زیاد می تونه هویت ما رو بفهمه ! از زبان گابریل گابریل : عالیه ! انالایزر خیلی با احتیاط به لیدی باگ و کت نوار نزدیک شو تا هویتشون رو بفهمیم ! سوم شخص انالایزر به لیدی باگ و کت نوار نزدیک شد . در حال ناپدید شدن بود . اسکنرش آماده بود اما ……
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه
کامنت فراموش نشه
سعی می کنم پارت بعد را سریع درست کنم ولی برای الان کافیه فعلا !
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت یعدددد
حتمااااا (: