
خیلی خلاصه میخام بپـرم سر داستان😐🧡 2 اسلاید اخر حاوی اسپویـله پس اینـو میتونین ی هشدار حسابش کنیـن اگ نمیخاین اسپویـل شین😏🙃 الان همه بدوبدو میرن ببینـن چ خبره😹😹😹 ناظری توئم تایـید بزن چیزی نداره😊
ی ماموریت توی دهکده شـن برای گرفتن فراریها نتیجه: همهی اونها کشته شــدن...
از دید ساکورا* وقتی رسیدیـم همه خیلی ساکت بـودن. از این سکوت بدم میومد. وقتی وارد شدیم تماری اومد استقبالمون. گارا هم پشـت سرش بود. ناروتو فقد پریـد بغل گارا درحالی ک میخندید:«دلـم برات تنگ شـده بود بوووووی.» دیدم ساسکه اخم کـرده. ب شونهش زدم و خندیدم تو گوشش زمزمـه کردم:«حسودیییی» پرید کنار سرخ شد:«ب چ حسودی کنـم :/» گارا خندید. چند سانتیمتر بلنـدتر شده بود:«بیایین بریم داخـل سونوها. کازکاگهی جدید براتـون توضیح میده کجا میرین.» وقتی رفتـیم داخل سونوها از چیزی ک فکرشو میکردم خوشگلتر بود. تماری انگا دیده بود تعجب کردم:«فک نمیکردی سونـوها اینقد خوب باشه» &:«اره... اخ دهکدهتـون وسط بیابونه.» ب ناروتو نگا کـردم دیدم اخم کرده. حالتش یجـوری بود.
Naruto pov: مردم دقیقا همونجـوری ک بهم خیره میشدن ب گارا نگا میکردن.. ولی هیچکی فحش نمیداد یا سنـگ پرت نمیکرد... اون حسی ک داشتم ک بهم میگف ی چیــزی ر فراموش کردم شدیدتر شـد. هرچقد فک میکردم چیزی یـادم نمیومد. ایـن حس داش دیوونهم میکرد. محکم سرمو گرفتم و مالیــدم ک فک کنم توجه جلب کرد. کاکاشی:«چ شده؟» الکی گفتـم:«هیچـی فقد انگا هوا خیلی گرمـه.» گارا:«هـوا معمولا گرم میشه. میرسیم مسافرخونــه بعدش یکم استراحت میکنین بعـد باهم میریم سراغ فراریا.» اروم تو گوش گارا گفتم:«باید درمورد ی چیــزی حرف بزنیم.»
وقتی رسیدیـم ناروتو دستمو گرف و ب زور کشونکشون بردم ب اتاقش. (%گارا ^ناروتو) %:«چ شـده؟» ^:«گارا حـس میکنم ی چیزی یادم رفته.... ی چیز خیلی مهــم.. شایدم ی جوتسو باشـه.» %:«بگـو چیه.» ^:«اون حالتـی ک مردم نگات میکنن... تو کونوها هم اونجـوری نگام میکنن... مردم سنگ پرت میکنن و خلی بلاهـای دیگ.. باید دلیلش رو بدونـم.....مطمئنم میدونستـم ولی الان یجـوری هرچقد فک میکنم انگار مث ی سـد جلوش ر گرفتـن.»
با تردید نگاش کردم:«ناروتو چطـور ممکنه؟ مطمئنم تو همه چیـزو درموردش میدونستی.» ^:«نمیدونم....» نشستم ر تخت:«اگ از یادت رفته بهـتره.. مطمئنم دلت نمیخاد یادت بیـاد.» ^:«بضیوقتـا ی خوابای عجیبی میبینم.. مــن باید یادم بیاد!» %:«گومـن ناروتو... من اونی نیستم ک بهت میگه.... نمیخام همهشـو دوباره ب یاد بیـاری. تلخه.» ^:«اونگای گارا! مـن باید بدونـم!» از جام بلند شدمو رفتم سمت در:«اگ یادت رفته خوششانسـی.. گومن ناروتو.» بعد یکـم استراحت همه جم شدن دم در مسافرخونـه. تنها کسی ک دیر کرده بود ناروتو بود.
بالاخرع ناروتو بیحال درحالی ک دلخور بود اومـد. ساکورا ک دید گف:«ناروتو خوبی؟» ^:«اره فقـد اگ بذاریــن حال آدم خوب بمونه.» همه شوکه نگا کردن. ^:«چیه😒» و با قـدم های بلند تندتند جلو رف. همه شـون دنبال تماری گارا و کانکورو و گروهش پیـش میرفتن. ناروتو تموم راه هیچی نگف. وقتی رسیـدن مقصد قرار شد یکـم استراحت کنن. ناروتو سری غیبش زد. فقد میخاست تنها باشح. حسابـی اعصابش ب هم ریخته بود. وقتی مطمئن شد حسابی دور شده خودشـو پرت کرد روی زمین و نشست. کاکاشی اروم گف:«چ شده عصبیای.» ناروتو پریـد و دید کاکاشی درحالی ک کتابشو میخونـه داره نگا میکنه
(^ناروتو #کاکاشی) ^:«چ میخای کاکاشی سنسی» #:«هیچی فقـد اومدم حال دانشآموزمو بپرسـم.» ^:«برو... وقتــی میخام تنها باشم هی مزاحـم میشی.» کاکاشی آه میکشـه و کتابشو میذاره کنـار:«ناروتو اینجـور مواقع نباید تنها باشی.» ^:«چجورم ادعات میشه... تو از تنهایی چ میدونـی! فقد بلــدی اون کتابو دستت بگیـری بخونی و دیر بیای سر تمرین! اصن تاحالا ب فکـرت رسیده ... ول کن... فقد برو کاکاشی سنسی فقد بـرو.» ناروتو اروم سرشو گذاش روی پاهاش . کاکاشی نزدیـک شد و روی زانـوهاش نشس:«ناروتو حـس میکنم بضی وقتـا عمدا درمورد مشکلاتت حرف نمیزنی... چندیـن بار شده ک ساسکه اومده پیشـم و باهـام حرف زده. ولی تو هیچوق نمیای و هیچوق از هیچکی کمـک نمخای.» ^:«کاکاشی سنسی چـرا نمیری؟! گفتم میخام یکم تنها باشم...» #:«تنهات بذارم کـدوم مشکلت حل میشــه؟» ^:«تو نمیفهمی...» ناروتو فقـد بلند شد. مدتها بـود تو ماسک زدن استاد شــده بود. بیحس برگش و رف. کاکاشی نشست و دیـد ک ناروتو داره میره...

رفتن ب جنگ و... تصویر ر مشاهده کنید😐👆 کیوبی:(تو اون اوچیها ر نجات دادی...) ناروتو:(ت-تو چ هستی....) کیوبی:(اونقد زنده نمیمونی بفهمی😈👋 همین الان بدنت در اختیار منه)

😈😈😈😈😈😈😈😈👍 سلب مسئولیت: سازندهی این مانگا من نیستم یکی از دوستامه 😂👍 اره خارجیه کلا گیمر هـم هستم تو بازیا کلی دوس پیدا مــیکنـم 😂❤ اکثرا ساسونارو فن هستن اونا عم داستان نوشتـن من خوندم تو وت پد😂
بقیهی این ماجرا بمونه برا پارت بعدی😈😂 ناروتو و کیوبی دشمن میشن و ازهم متنفر😂 اگ نمیخای از آینده اسپویل نشی نزن بعدی

اسپویل خاصیم نیس فقد چن پارت بعدی ر یکم اونقدری هم ک تو خماری بمونین گفتم😂😇

همممم فک نکنـم با این اسپویل چیزی دستگیرتــون بشه درکل🙂👍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تست گذاشتم مخصوص ناروتو فن ها
از دست ندید یوقت😂😇
فرشتم، حسابم پرید 😭😢
چهار پارت گذاشته بودم درحال بررسی بود
پرید این حساب جدیدمه
اوه خیلی متاسفم
اگ حسـاب بپره ینی راهی نیـس؟😢😔
اره 😭 حالا پارت ۱ ۲ رو گذاشتم درحال برسیه ۳ ۴ رو ثبت نکرده بودم تو درفته یاداشتم
نکنه کرونات وخیم شده آیلار ؟؟؟
یه جوابی چیزی 😢
فرشته چان اسمم رومـه دگ
نگا ایلار😗
به معنای ماه ها
😂😇
هوی آیلار عنوان داستان ربطی داره به اون اسپویل اخر😐
اسپویل آخر تقریبا 2 یا 3 پارت بعدیـه
بیشتر نمگم😐✌✌
خیلی اسپویل مبهمی بـود قبوله😹🙌
ولی حداقـل مطمئن شدم هیچکـی ب ذهنش نمیرسه قضیه چیح😐💁🏻♀️😹
و راستی اکسیژن خونت چنده ؟؟
شاید زنده بمونی 😊
تا داستانم تمـوم نشه نمیمیرم😐😂
فک کردیــن چرا هنوز کار خودمو تموم نکردم؟
هروق داستانـم تموم شه با خیال راحت میرم🙂
نگران نباش نمیمیری 😍
دعای خیر تمام فوجوشی ها همراه توست ☺
الان گذاشتم فقط اون سمت حمله به ساسکه رو باید اروم تر میکردم مثلا باید یکی دنبالش میبود و کم کم سرش اوار میشدن و یهو یه بچه کیوت از اونور میرسه و میزنه خورشتش میکنه بهتره بود نه ؟؟
داخل پارتای بعدی بهتر مینویسم 😁؟
مغزم نمکشه
اعصاب ندارم صبرم کمه
جراحی کردم با بی حسی دندون عقل کشیدم
از دیروز دردش کشته منو
ذهنمو داره میخوره
تازه این یکیش
۳ تا دیگهمونده
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه من بچگی دندونام زیاد خراب میشد تند تند میرفتم دندون پزشکی پدرم در میومد😖
حالا ک از اول میخونی بیشتر کامنتهارو بخون چون اونجا خیر سرم ی سوتی دادم هیچکی نفهميده😀
النا تولوخدا بیا دارم از دس میرم 😀
😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀
😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀👋
👈 😀 👉
👗
👟👟
😀👋
مرسی سوتی😐✊🏻
چیکار کردین این اینارو که دیگه داره به من رو میاره؟ 😂
نه جان من از دست نرو ما هنوز بهت نیاز داریم😂
راستی الارهاب وقتی ناظر باشی نمیتونی تست خودت و تایید بزنی؟ 🧐
ینی انقد ذهن من پیچیده فک میکنه 🔫🙂
ولی خدایی یکی درس نگف ها😈🙏
اصن الان میخام کل داستانو اسپویل کنم😀😂😂😂
ول کن تا قبل شرو شدن مدارس باید ناروتو سری اولو تموم کنم بعد از مهر شیپودن😀🙏
آقا هر کی هست تو خاندان اوزوماکی چون گفتی دی ان ای ها یکین پس حتما یا میلوا یا امیرا یکی از این دوتا مشکوکن🤔
آقا من برم از پارت اول بخونم شاید یه چیزی دست گیرم شد😐😂