سلاااممممم من اومدم بازمممممم شرمنده ی چمد وقت نبودم متسفانه وقت ازادم کم بثد و بسته هم نداشتم بریم سراغ رمان میخوام یکم انیمه های جذاب مخصوص سنین نوجوانان بریزم تو رمان که انیمه های مورد علاقه یخودمم هستن.
وفتی بیدار شدم هنوز تو جنگل بودیم. لوکا هم داشت با گوشیش ور میرفت یهو تا استیکر قلب رو دیدم از کوره در رفتم یهو گفتم: این کی بود؟. بعد یهو گوشیشو خاموش کرد و رو به من گفت: عه بیدار شدی؟_بیدار شدم اره این کی بود؟_کی؟ کی کی بود؟_لوکا بنال اینی که داشتی باهاش چت میکردی کی بود؟_هیشکی حالا تو چرا انقدر حسودی میکنی؟_اره من حسودم من به همین گوشی تو دستتم حسودیم میشه من نمیخوام جز من با کس دیگه ای حرف بزنی. بعد خندیدو گفت: باشه باشه میگم کیه. بعد میخواست گوشیشو در بیاره که گوشی رو نشونش دادم گفتم: دنبال این میگردی؟ گوشیرو میخواست از دست بگیره که من سری دستمو کشیدمو قفلشو باز کردم (لابد برای اینکه بگه میتونی بهم اعتماد کنی قفل نزاشته/دقیقا) حالا از شانس من چتو پاک کرده🤦🏻♀️بعد گوشی رو از دستم گرفت و گفت جولیکا بوده من باز اون قیافه عبوس و شکاک رو بخودم گرفتم و چشامو ریز کردم ب معمای اینکه: مثلا باورم شد.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)