
سلام بچه ها با پارت 6 اومدم😀
از زبان آتوسا ) امشب شب کیرسمس هست و نقشه عکس هم عمل کرده چون هنوز راف و سوبارو آشتی نکردن در اصل سوبارو خیلی دلش شکسته و امشب هم راف میمیره 😈 از زبان راف ) امروز یک احساس عجیبی دارم انگار امشب خیلی راحت میشم ولی خیلی دلتنگ هستم اما همه که پیش هم هستیم ، از این حسم اصلا سر در نمیارم و اصلا ازش خوشم نمیاد و باز هم داشتم میرفتم پیش سوبارو که ازش معذرت بخوام و سوبارو آنچنان بی اعتنا از کنارم رد شد که یک قطره اشک از چشم هام روانه شد و داد زدم : آهای دیوانه و روانی من دوست دارم به چه زبونی بگم دوست دارم بسته دیگه خسته شدم آزارم نده من دوست دارم 😢 و از این ور صدای خنده کاناتو و نرسیا و ریو بلند شد و سوبارو تعجب کرد ولی دوباره برگشت و به راهش ادامه داد ، دیگه طاقت نداشتم تو این یک هفته خیلی گریه کردم برای همین رفتم دنبالش و دستش رو گرفتم به سمت خودم که برگشت تا برگشت سریع بو . سی . دمش 💏💋 و صدای خنده اونا دیگه خیلی شدت گرفت احساس کردم داره زلزله میاد 😂😂😂
میکی و میشا هم تا من رو دیدن اون ها هم شروع کردن به خندیدند 😂😂😂 و سوبارو خودش رو از من جدا کرد و با داد گفت : روانی چرا وسط جمع این کار رو کردی عقل کل ، باشه بابا فهمیدم دوسم داری ولی دیگه تو جمع از این کارا نکن 😂😂😂 منم از کارم خندم گرفت و گفتم : خوب چیکار کنم گریه کردم هیچی نگفتی ، دعوا کردم هیچی نگفتی ، داد زدم هیچی نگفتی ، مجبور شدم این کار رو بکنم و دیدی حرف زدی 😀 سوباور : ام ... منم دوست دارم روانی 😂 این تیکه آخر رو انقدر بلند گفت که گوشم داشت کر میشد 😂 چند دقیقه قبل ... از زبان آتوسا ) دیدم راف داره میره سمت سوبارو و منم از گوشه درختی نگاهشون کردم و تمام اون لحظه ها رو دیدم و همینطور آروم و بی صدا اشک هام از چشم ها سرازیر میشد و گونه ام رو میشست 💔 خیلی ناراحت شدم و رفتم سریع به سمت ماشین و بمب رو گذاشتم و رفتم به سمت جنگل ... بازگشت به زمان حال ... از زبان میکی ) راف و سوبارو بغل در بغل هم بودند و ما هم قهقه زنان به سمت خونه رفتیم 😂😂😂😂
راف : ای وای ، ببین سوبارو ، اصلا از سر تو آلزایمر گرفتم یادم رفت کیک بخرم 😐 سوبارو : به من چه ربطی داره تو عاشق شدی 😆 میکی : باز دوباره بحث نکنید من میرم کیک میگیرم ، راف من ماشینم خراب شده ، سویچ ماشینت رو بده برم 😁 راف : نه بابا خودم میرم تو نمیدونی چجوری بگیری 😊 سوبارو : بیا با هم بریم 😆
راف : اگه با تو برم تصادف میکنیم 😐 کاناتو : نمیدونم راف انا یک حسی دارم ، بیا تو نرو 😟 نرسیا : آره راف ببین ، سوبارو و میکی گفتن باهات بیان ، من و کاناتو هم یک حس نگرانی داریم 😣 ریو : راف تو نرو بزار یکی دیگه بره 😔 راف : اوف ، نگران چی هستین ، من خوب شدم ، کسی هم نمیتونه من رو بدزده ، خووم میرم 😀 وقتی راف داشت میرفت یک حس خیلی بدی پیدا کردم و داد زدم : راف با ماشین خودت نرو احساس عجیبی دارم بیا و با ماشین سوبارو و خودش برو 😟 راف : نگران نباش میکی 😁 میرم زود برمیگردم ، تازه ماشین من که خراب نیست 😁 .... از زبان راف ) خودم هم یک حسی داشتم و وقتی داشتم از در میرفتم بیرون برگشتم و گفتم : خداحافظ همگی 😀 با این حرف که گفتم حس بهتری پیدا کردم و رفتم .... در ماشین رو که باز کردم و میخواستم سوار بشم سوبارو محکم من رو کشید عقب و جوری به سمت خودش کشید که با شتاب جفتمون پرت شدیم عقب که یک آن من پاشدم و برگشتم به سمت اون ولی هواسم نبود دو قدم رفتم عقب و خندیدم و گفتم : چیکار میکنی دی ..... از زبان سوبارو ) داشت راف بهم میگفت دیونه که تا هم دی رو گفت ماشین ترکید و مذاب بخش شد و یک قطره روی دستم میخواست بیافته که دستم رو کشیدن عقب 😮 الان چیشد ... چرا من راف رو نمیبینیم 😣 چرا همه جای ماشین آتیش گرفته 😣 چرا ریو و کاناتو من رو به عقب میکشنن
الان چرا داره صدای گریه های میکی میاد و صدای جیغ نرسیا ؟؟؟ چرا راف نمیاد کنارم و بقیه حرفش رو نمیزنه ؟؟؟ چرا من رفتم و راف رو کشیدم ؟؟؟ چرا یویی داره نفسش بند میاد و به حق حق افتاده ؟؟؟ وقتی رفتیم پیش دخترا که از ماشین دور شده بودیم دیدیم که راف سفید سفید شده و بال هاش خیلی بزرگ شده و داره به سمت آسمان کشیده میشه 😢 یعنی .... اون...... مر ... د..مرد...مرده 😢😢😢 که میکی و نرسیا و یویی و میشا با هم راف رو صدا کردن که راف صورتش به سمت آسمان بود اون ها رو نگاه کرد و یک نور سیاه کنارش ایجاد شد و اون نور گفت : میکی تو هم فرشته ای اگه میخای بیای بیا اون صدا خیلی ترسناک بود چون با ترکیب چندین صدا بود که یک لحظه
میشا جیغ زد : مممممممممیییییییییککککککککیییییییی نننننننههههههه 😢😢😢😢😢 و نرسیا بلند گفت : اونایی که خوناشام نیستند چشم ها شون رو محکم ببند 😣😣😣😣 منم به میکی نگاه کردم که رو نگاهش رو دنبال کردم و دیدم صاف زل زده به اون نور سیاه و گفتم : میکی ، میکی ، چشم هات رو ببند و ناگهان .....
بچه ها داستان تموم شد پارت بعدی رو وقتی 5 تا کامنت و لایک داشت این پارت میزارم 😀😀😀😀
بای بای 😊😊😊😊😊
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)