خب بالاخره پارت *3* رو گذاشتم....فقط یه چیزی رو عرض کنم....... چرا انقد بیننده ها کمههههههه...واقعا چرا کمه...اگه پارت *4* رو می خواین بیننده هارو بیشتر کنید😒
کازکو:خندیدم و گفتم:خیله خب باشه...به سمت کتابخونه قصر حرکت کردیم وقتی رسیدیم نگهبان داشت چرت می زد تا دید ما داریم میایم صاف ایستاد و تعظیم کرد سری تکون دادم رو بهش گفتم:کتاب های قوانین قصر بیار¿..نگهبان:چشم شاهزاده...با ناناکو رفتیم روی صندلی هایی که دور یه میز گرد بود نشستیم و منتظر موندیم ....ناناکو:نمی خوایی بری؟؟؟...من:مزاحمم!...ناناکو:نه اصلا ولی باید کمک کنی;...من:باشه....همون موقع نگهبان اومد کتابا رو گذشات فک کنم یه بیستایی بود...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام . خیلی خوب بود. پارت بعدی رو زودتر بزار.
عالی بود ولی خیلی دیر گذاشتیش💔
بخشید 🙏🏻🙏🏻
پارت بعد
به زودی😊
خوب بود
ولی خیلی کم بودا
دفعه ی بعد بیشتر می نویسم¿¿