سلام دوستان این مقدمه ی یه داستان زیباست
سلام به نام خدا
داستان ما از اونجایی شروع میشه که مرینت اهل شرق فرانسه هست و پدرش جزع مامورین امنیتی هست و اونم بخاطر پدرش وارد این کار میشه و تبدیل به بزرگترین مامور شرق فرانسه میشه. توی داستان ما اون شجاع باهوش جدی و ودر باطنش احساساتی هست اما کسی نمیدونه (آدرین:آخی 🙃🙃 نویسنده :تو اینجا چیکار میکنی برو صفحه بعد بیا آدرین :باشه)اون رو برای ماموریتی به پاریس میفرستن.(نویسنده:در پارت۱ میفهمید)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالی بود ادامه بده