سلام دوستان این 2 داستانمه من یدونه درباره ی تالون و پنی ساختم برید ببینید اینم درباره ی مرینت و ادرینه
صبح بود با صدای تیکی بلند شدم که میگفت : مرینت مریییینت یهو از خواب پریدم که دیدم مدرسه ام دیر شده سریع لباس پوشیدم یادم اومد امروز تعطیله رفتم دوباره خوابیدم ساعت : بلند شید ساعت 12 شده مرینت : باشه تیکی بریم کادوی تولد 120 سالگی ادرین رو بسازیم 😂😂 تیکی : من باید برم چیز یه جایی زود برمیگردم مرینت : باشه شیطون
تیکی : سلام پلگ پلگ : سلام حبه قند تیکی : چیکارم داری پلگ بیا بهت بگم تیکی : منو اوردی جلو برج ایفل چیکار پلگ : تو هم مثل صاحبت بداخلاق هستی منو صاحبم کلا از دوست شانسه خوبی نداریم اصلا من میرم جایی که باید باشم دارم میرما رفتما الان میرما تیکی باشه بابا ببخشید بیا بشین چیکارم داری پلگ مدتیه میخوام یه چیزی رو بهت بگم انگار ناراحتم تیکی تو خودش : واقعا نمیدونستم پلگ انقدر احساساتیه پلگ : حبه قند الو تیکی : بله پلگ: بزار برم بستنی بیارم تیکی پس بستنی کو پلگ : اخ تو راه خوردم 😂تیکی : من باید برم زود تر بهم بگو پلگ : من م من دوست دارم تیکی : چی ما نمیتونیم عاشق هم بشیم ما کوامی هستیم پلگ : میدونم ولی.. تیکی؛: متاسفم پلگ پلگ : باشه تیکی : بغض نکن خودت که میدونی پلگ اره من میرم .......
مرینت : سلام تیکی سلام : مرینت من میرم بخوابم مرینت : چیزی شده تیکی : نه تیکی بعد از یک کابوس 2 ساعته بیدار شد مرینت : تیکی تیکی بیا بریم پیش استاد فو تیکی : نه من خوبم مرینت نه نه باید بریم مرینت : سلام استاد تیکی حالش بد شده استاد : تیکی چی شده تیکی : پلگ منو دوست داره استاد فو ولی کوامی ها نمیتونن همو دوست داشته باشن مرینت : چی استاد : کی اینو گفته تیکی : خودتون استاد : گذشته ها گذشته تو حالت زنگی کن تو هم اونو دوست داری تیکی : شاید استاد : برو تا دیر نشده : ممنونم استاد ......
مرینت : استاد مطمعنین استاد اره بیا بشین 👈 تیکی : ادرین پلگ کجاست : ام بیرون روی برج ایفل : ممنون کت ادرین : کی من بامزه پلگ باخودش : کاش من انسان بودم ما چرا نباید عاشق بشیم تیکی : یواشکی پرید و گفت : میتونیم پلگ : بامزه بود تیکی : چرا دیگه بهم نمیگی حبه قند پلگ : برو بابا تیکی : پلگ: اسم منو به زبون نیار گفتم برو تیکی محکم رفت تو بغل پلگ تیکی : ممنونم پلگ تو واقعا بهم یاد دادی چه انسان باشیم چه کوامی میتونیم عاشق هم بشیم پلگ : چی مگه تیکی : اره من دوست دارم پلگ : مگه ماهم میتونیم عاشق شیم تیکی : اره
تیکی : خدافظ پلگ : خدافظ حبه قند سلام ادرین : سلام پلگ ادرین : میدونم بیا اینم پنیرت برن تو رگ پلگ ببین یکی شرور شده پلگ پنجه ها بیرون : 👈 مرینت : سلام تیکی با پلگ خوش گذشت تیکی : چی شاید نه اره مرینت : تو هم مثل منی همش به لکنت میفتی تیکی : مرینت ببین یکی شرور شده مرینت : تیکی خال ها روشن
( کت + کفشدوزک - ) + سلام باگابو - انقدر منو با این اسم صدا نزن + باشه بانوی من - وای خدا پیشی اونجارو ببین غول بچه بعد از شکست دادن + کفشدوزک بانو امشب میتونی بیای با من شام بخوری میخوام درمورد یه چیز مهم باهات حرف بزنم - باشه ( شب) + سلام باگابو - سلام کت چیکارم داشتی + بفرمایید گل رز برای شما - پیشی انقدر برای من گل نیار + میارم - خب کارتو بگو + ام.......
میخواستم بگم که ما شاید تو زندگی واقعی همدیگرو بشناسیم پس چرا هویت هامونو به هم نمیگیم شاید هم کلاسی باشیم شاید دوست های صمیمی باشیم یا شاید فامیل - میدونم کت ولی این قانونه + لعنت به این قانون خدافظ دختر کفشدوزکی - پیشی وایسا.... 👈 کت باخودش : میدونم کت قانونه میدونم پیشی قانونه ( مثلا داره ادای کفشدوزکو در میاره ) پلگ پنجه ها بیرون پلگ : پنیر منو بده میخوام بخوابم : ادرین : بیا پلگ اینم پنیرت 👈 تیکی : بنظرت هویتمو به کت بگم تیکی : نمیدونم هر جور راحتی که یهووو......
امیدوارم خوشتون بیاد نظر یادتون نره
بابای ❤
اگه نظر ندید لولو خورخوره میاد 😂😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود گلم💖🌸