
سلام اینم پارت دوم امیدوارم خوشتون بیاد لطفا اگه نظر میدید بگید اهل کدوم شهر هستین یا واقعی بگید یا که اصلا نگید دوست نداشتید هم نگید
الان شیفت بابا تموم شده و داریم میریم سمت خونه خیلی خوابم میاد خونه یه کم از بیمارستان دوره تو ماشین یه کم میخوابم تا برسیم خونه.....ادوارد:دخترم پاشو رسیدیم خونه _باشه بابا پاشدم بابا من میرم بخوابم شب بخیر ادوارد:شب بخیر دخترم انقدر خوابم میاد دلم میخواد تا فردا شب بخوابم دوباره
(ظهر)از زبان پاراتی:انقدر خوابم می اومد که تا ساعت دو ظهر گرفتم خوابیدم از اتاقم میرم بیرون و به مامان و بابام سلام میکنم:سلام بابا سلام مامان ادوارد و راشل:سلام دخترم راشل:عزیزم من و بابا امروز خونه نیستیم ولی شب برمیگردیم جراقب خودت و خونه باش تا ما برگردیم باشه؟ پاراتی:باشه مامان راشل:خداحافظ عزیزم مراقب خودت باش پاراتی:خداحافظ مامان
خب تایم خوبیه میرم جورنال ها رو دانلود میکنم و جورنال دو رو باز میکنم و نهوه احظار کردن بیل سایفر رو پیدا میکنم دوست دارم ببینم واقعیت داره یا نه؟خب بریم سر وقتش گفته که روی یه برگه یه مثلث تک چشم بکشیم و روی چشمش با خودکار قرمز ضرب در بزنیم و دور کاغذ هم چند تا شمع روشن کنیم(اینایی که دارم میگم توی جورنال هست اگه برید بگیرید بخونید اینا توی جورنال دو هست)و این ورد رو بخونیم:TERANGLUM ENTANGULUM VENIFORIS DEMONS VENMUMمنم همینکارا رو کردم باید ورد رو سه بار تکرار میکردیم حدود نیم ساعتی کنار شمع ها نشستم هیچ خبری نشد....
خواستم شمع ها رو خاموش کنم که یهو باد اومد مگه میشه توی خونه ای که نه در بازه نه پنجره باد بیاد؟
یهو یه مثلث زرد با یه کلاه و اسا و پاپیون جلوم ظاحر میشه بیل:اوووووو سلام من بیل سایفرم چرا من رو احظار کردی؟
همونطوری متعجب بهش نگا میکنم اون هم به من نگا میکنه بیل:بچه جون من رو احظار کردی که فقط بهم نگاه کنی؟پاراتی:وای خدای من بیل سایفر وجود داره واییییییی(جیغ)خدایا میدونستم میدونستم که وجود داری بیل:خب معلومه که وجود داره حالا بگو چی میخوای و چی کار داری؟...
پاراتی:آم خب ببین بیل من تو رو میشناسم میدونم که هیچ دوستی نداری و همیشه تنهایی میخوام کمکت کنم اگه اجازه بدی کمکت کنم تبدیل به یه انسان بشی مثل یه انشان زندگی کنی به زندگیت ادامه بدی عاشق بشی چه میدونم در زمن من چهار ده سالمه بچه نیستم بیل:اوووو پس هم سن همیم بعد بیل بهم زل میزنه پاراتی:هی بیل چی شد چرا اینطوری نگا میکنی....
همونطوری متعجب به بیل زل میزنم اونم به من نگا میکنه و میگه:بچه جون من رو احظار کردی که فقط بهم نگا کنی؟پارات:وای خدای من بیل سایفر و جود داره وایییییی(جیغ)خدایا میدونستم میدونستم که وجود داری بیل:معلومه که وجود دارم حالا چی میخوای؟پاراتی:آم خب ببین بیل من تو رو میشناسم میدونم که هیچ دوستی نداری و همیشه تنهایی میخوام کمکت کنم اگه اجازه بدی کمکت کنم تبدیل به یه انسان بشی مثل یه انسان زندگی کنی به زندگیت ادامه بدی عاشق بشی چه میدونم در زمن من چهار ده سالمه بچه نیستم بیل:اوووو پس هم سن همیم دختر جون و بعد بهم زل میزنه پاراتی:هی بیل ی شد الووو کجایی؟ بیل ازم فاصله میگیره و.....
نبدیل به یه انسان میشه یه پسر با ردای کاملا مشکی پیراهن زرد و یه سمت موهاش مشکی و سمت دیگش زرد وقتی تبدیل میشه باز بهم نگا میکنه پاراتی:اووووو بیل کجایی چرا نگام میکنی جواب بده الوووووو😐😐😐
ممنون
نظر لطفا نظر نظر نظر
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا منتشر نمیشه الان چهار روز هست که پارت سه رو گذاشتم
نوشتم گذاشتم درحال بررسیه یه روزی میشه که تو بررسیه
جون من پارت بعد رو بزار مردم و زنده شدم
من اهوازی و ابادانی هستم . تو اهواز به دنیا اومدم تو ابادان از بچگی تاحالا که ۱۳ سالمه ابادان زندگی میکنم .
وای . خیلی باحال بود . فکر کنم بیل ... ع*ا*ش*ق پارتی میشه . واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
سلام عالی بود
من مازندرانی هستم
منم مازندرانی ام
خوشبختم
سلام ممنون از نظراتون خیلی بهم روحیه داد چشم زود میزارم امروز میزارم که انشاالله یکشنبه منتشر بشه
جالب شد قسمت بعدی رو زودتر بنویس
یا الفضل سکته ام دادی انگار خود بیل سایفر کنارم بود وای خدا عالی بعدی please
راستی من تهرانی هستم