
سلام خوبین ....... پارت 2 رو گذاشتم از اینجا ماجرا شروع میشه ..... لایک و کامنت یادتون نره ❤❤❤❤❤

سوبارو : زود باش راف الان دیگه استاد میاد 😑 راف : اومدم اومدم برو کنار بشینم 😊 ( بچه ها دیگه تو کلاس رو نگم خسته کننده میشه بریم آخر کلاس 😁) از زبان کاناتو ) کلاس تموم شد داشتم میرفتم پیش سوبارو . سوبارو : بیا داداش بریم 😎 کاناتو : باشه بریم دادا . سوبارو : میگم کاناتو امروز راف خوشگل تر نشده خیلی تو دل برو شده موهاش وقتی بازه خیلی جذاب میشه 😍 دلم خواست 😜 کاناتو : خ . ا . ک . تو . س . ر . ت . باز تو م . ن . ح . ر . ف شدی😐 بیا بیا بریم اینجا خوبیت نداره تو همش چشمات رو اونه 😑 میشا : باز سوبارو چیکار کردی کاناتو اینجوری میگه ؟ سوباکی : مگه چیگفتی داداش ؟ کاناتو : هیچ داداش میخام چشم های این آقا رو در بیا رم همین 😇 همه بعد خندیدند 😂😂😂 سوبارو : ولی من دلم میخاد 😂😣 یک دفعه ریو اومد و یک پس . گردنی . زد . به سوبارو 😂 از زبان ریو ) از حرف سوبارو دیگه عصبانی شدم و یک پ . س . گر .دنی . محکم زدم بهش 😌 ریو : عزیزم شما غ . ل . ط می . کنی . 😐 راف : چیشده اینجا چه خبره سوبارو چه غ.ل.ط.ی. کرده 😂 میکی : فکر کنم دعوا کردن سر تو راف 😅 بعد همه رفتیم دیگه کافه تریا و دور میز نشستیم به شوخی کردن 😀 از زبان سوبارو ) بعد از اینکه کلاس بعدی رو هم رفتیم من آخر راف رو ت . ن . ه . ا گیر آوردم و رفتم ب . و . س . ش کردم اونم از ل . ب . ش 😈 به مدت 5 دقیقه 😀 راف : ولم کن د.ی.و.ن.ه. 😑 این چه کاری بود آخه 😑 ر..و..ا..ن..ی 😐 بعد برای اینکه دیگه راف حرف بادم نکنه بهش یک دسته گل رز قرمز که خیلی اون مدل گل رو دوس داره دادم 😜😎
از زبان راف ) دسته گل رو گرفتم و رفتم گل ها خیلی خوشگل بود رفتم پیش میکی اما دیدم ج . ا . د . و . گ . ر . پ . ل . ی . د . ( آتوسا رو میگه 😂) به حرف هاشون گوش کردم . میکی : نه بابا همچین چیزی امکان نداره من راف رو میشناسم 😏 آتوسا : از کجا معلوم که واقعا این دو تا با هم نباشن 😐 میکی : نیستن دیگه حالا برو 😐 و آتوسا رفت منم رفتم پیش میکی و بهش گفتم اونم گفت : اشکال ندارع فقط زیاد دیگه پیش سوبارو نرو 😁 منم قبول کردم و با هم رفتیم حرف های آتوسا و میکی ذهنم رو درگیر کرده بود ولی ولش کردم آخه اون ج . ا . د . گ . ر خیلی بدیه حرف هاش الکی بوده 😒

از زبان میکی ) ما 4 تا دختر لباس پوشیدیم میخایم بریم کنسرت سوباکی 😀 یویی : راف بیا موهات رو خرگوشی ببیندم 😊 و میکی زود باش دیگه حاضر شو 😑 من مثل همیشه آخرین نفر بودم و بعد از حاضر شدن رفتیم کنسرت 🎤🎶 4 ساعت بود بعد هم دیگه رفتیم غذا خوردیم و تا برگشتیم شب ساعت 12 شده بود 😮 همه رفتیم خوابیدیم (لباس های دخترا )

از زبان آتوسا ) اینم تکمیل اطلاعات از سوبارو 😈 دیگه نمیزارم از دستم فرار کنه 😈 مال . خودمه 😈 به کسی نمیدمش 😈 دیگه موقع حکم رانی من شروع میشه کم کم 👑 ( نویسنده : ساعت 12 شب خط و نشون نکش برو بخواب 😐 آتوسا : یا میری یا اینکه زندگی تو رو هم نابود میکنم 😐 نویسنده : من دیگه عمرا تو داستانام شخصیت بد بیارم 😐 ) زندگی همه رو سیاه میکنم دیگه تموم شد 😏 ......... فردا صب از زبان یویی
صب از خواب بیدار شدم دیدم راف هنوز خوابه رفتم بیدارش کردم همه صبحانه خوردیم امروز من و سوبارو و راف کلاس داشتیم باهم تو راه کلاس راف و سوبارو با هم کل کل میکردن 😁😅 ............ کلاس تموم شد و رفتیم بیرون بعد که داشتم تو سالن قدم میزدم دیدم راف داره فرار میکنه و میخنده و پشت سرش هم کاناتو هست باز این راف کاناتو رو عصبانی کرده 😂 بعد چون فقط ما سه تا بودیم کاناتو راف رو کشید سمت خودش و موهاش رو کشید راف هم ل . گ . د زد بهش و رفت بعد هم اون آخر سالن آتوسا رو دیدم رفتم دنبالش رفت پیش سوبارو تو پشت ساختمان بودن کسی نبود فقط اون دوتا بودن که آتوسا سوبارو رو ب . و . س . ی .د ولی سوبارو پسش زد خداروشکر 😩😥 دیگه طاقت نداشتم و رفتم از اونجا میخاستم به یکی بگم ولی نگفتم 😞
از زبان سوبارو ) از دست آتوسا عصبانی بودم برای همین رفتم میخوام برم پیش خوشگل خانم یعنی راف 😈 چه قدر خوبه که راف پیش کسایی که فقط رگ خ . و . ن . آ . ش . ا . م . ی دارند کاری کنه 😈 آخه قدرتش نمیرسه 😆 رفتم دیدم راف جای بوته های گل روی زمین نشسته و داره گل ها رو بو میکنه ❤ چون بوته هاش بلند هست کسی زیاد ما رو نمیبینه . راف رو ه . و . ل دادم و کنارش نشستم با دستم روی دهن راف گذاشتم و بعد گ . ا . ز . ش گرفتم و خ . و . ن . ش رو خوردم 😈😈😈 بعد هم دیگه کارم رو تموم کردم و رفتم مثل همیشه راف به سمتم س . ن . گ پرت کرد 😂

بچه ها میخام یک شخصیت جدید که خواهر کاناتو هست اضافه بکنم 😀😀😀 از زبان راف ) بعد از کاری که سوبارو کرد وقت نداشتم برم تلافی کنم آخه تا ده دقیقه ی دیگه نرسیا میرسه نرسیا خواهر کاناتو هست و من خیلی دوسش دارم آخه جلو همه در میاد برای من 😌😜 رفتم دم در مدرسه که دیدم اومد رفتم بغلش کردم اونم بغلم کرد 😊 نرسیا دختری شیطان کامل هست 😉 ولی با من خیلی خوبه 😁 نرسیا : سلام پرنسس من خوبی دلم برات تنگ شده بود راف : سلام عزیزم آره خوبم تو هم که معلومه عالی هستی و دیگه الان دلتنگی هم میره چون هم رو دیدیم 😀😀 و کلی حرف زدیم ( عکس این صفحه عکس نرسیا هست )
خوب بچه ها چالش داریم : کدوم شخصیت رو دوس دارید 👍 لایک و کامنت یادتون نره 👋👋
بای بای ❤❤❤❤❤❤👑👑👑👑
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)