
سلام اومدیم با پارت ششم امیدوارم تا اینجا لذت برده باشین میخواستم به خاطر پارت قبلی اسلاید پنج و شش از دختر عموم تشکر کنم که هر وقت از من چیزی میخواست خودش رو لوس میکرد 😄 اون همیشه مثل خواهرم بود و ازش قدر دانم این پارت هم تقدیم بهش علامت ها : مرینت و لیدی باگ : 🐞 تیکی : 🍬 آدرین و کت نوار : 🐾 پلگ : ⭐
🐾 : رفتم مرینت رو بغل کردم گفتم آروم باش اون الان جاش از ما بهتره 🐞 : میدونم ولی من دلم واسش تنگ شده اون همیشه حامی من بود 🐾 : باشه آروم باش بیا بریم یه دوری بزنیم حالت شاید بهتر شه ( 😎 : رفتن دور زدن الان هفت شبه ) 🐾 : مرینت چی شام میخوری 🐞 : نه دیگه نمیخوام خرج زیاد کنی 🐾 : واسه تو خرج نکنم واسه کی کنم بلوبری 🐞 : نه دیگه 🐾 : حرفش رو قطع کردم گفتم : نترس واست زیاد خرج نمیکنم 😂
🐞 : ا اینجوریه پس برو بهترین رستوران پاریس 🐾 : به روی چشم 🐞 : رفتیم یه رستوران که واقعا غذاش خوب بود منم از فرصت استفاده کردم و شش تا از گرون ترین ها رو سفارش دادم یکی هم اونجا خوردم بقیه هم بردم خونه 🐾 : مرینت هم حرفش رو عملی کرد و همچی گرفت منم حساب کردم رفتیم خونه .
🐾 : رسیدیم خونه مرینت گفتم من میرم خونه خودم 🐞 : میشه ازت یه خواهشی کنم؟ 🐾 : چیه بلوبری 🐞 : میشه بیای خوابم کنی خودتم بخوابی 🐾 : باشه فقط بزار یه زنگ بزنم به خدمت کار هام بگم من نمی رم خونه 🐞 : باشه فقط من میرم لباس عوض کنم سرت رو نندازی بیای تو اتاق 🐾 : باشه بابا 🐞 : آفرین یه بوس واسش هوایی فرستادم 😘 رفتم تو خونه
🐾 : زنگ زدم به جولی ( خدمتکار ) و گفتم نمیام اونم گفت باشه و قطع کردم رفتم تو خونه مرینت اینا یه بار دیگه اومده بودم اینجا ولی به عنوان کت نوار ( یکی از قسمت های فصل سه ) رفتم در زدم گفتم بلوبری بیام تو 🐞 : بیا لباس پوشیدم ( عکس این قسمت ) 🐾 : به به خوشگل کردی 🐞 : باشه بیا تو 🐾 : باشه فقط زود نیست واسه خوابیدن ( ساعت ۸:۳۰ شبه ) بعد تکالیف رو نوشتی من که ننوشتم 🐞 : منم مگه کتاب هات رو آوردی 🐾 : آره تو ماشینه 🐞 : باشه برو بیار
🐾 : رفتم دفتر رو کتاب ها رو آوردم ( بریم به ۱ ساعت بعد ) 🐞 : گفتم آدرین 🐾 : جانم 🐞 : از این به بعد بگم بهت پیشی 🐾 : این لقب رو همیشه لیدی باگ بهم میداد باید بیشتر فکر کنم گفتم بگو بلوبری 🐞 : باشه پیشی ( 😎 : بریم به ساعت ۱۱ ) 🐞 : تکالیف تموم شد بعد گفتم پیشی بریم رو تخت مامان بابام چون رو تخت خودم جا کمه
استراحت 🙈🙈
🐾 : باشه بلوبری فقط ناراحت نمیشن 🐞 : نه بعد تو میخوای انقدر زود رو تخت یه نفره تو بغل هم بخوابیم 🐾 : من که از خدامه 😂 🐞 : حداقل بزار روی یه تخت بزرگ بخوابیم 🐾 : باشه 🐞 : رفتیم رو تخت مامان بابام خوابیدیم منم رفتم تو بغل آدرین یه حس آرامش میکردم و زود خوابم برد ....
🐾 : از خواب بیدار شدم دیدم مرینت تو بغلمه ترسیدم بیام از بغلش بیرون بیدار شه ساعت رو دیدم از گوشی دیدم یه ساعت مونده تا موقعی که باید بیدار شیم هر کاری کردم نتونستم بخوابم ۱۵ دقیقه از اون موقع گذشت آروم مرینت رو از بغلم آوردم بیرون و رفتم تو آشپز خونه دیدم تخم مرغ و سوسیس دارن ( 😎 : دارین میگین با خودتون چرا سوسیس تخم مرغ ؟ ۱- تا حالا مزه بیکن رو نچشیدم و نمیتونم بگم خوشمزه یا بد مزه است ۲- بنظرم هیچی مثل سوسیس تخم مرغ صبحونه نمیشه * آشپزی با طاها 😂😂😂 * ) 🐾 : سوسیس تخم مرغ رو آماده کردم و دو تا بشقاب رو میز گذاشتم رفتم نشستم رو تخت آروم گونه مرینت رو بوس کردم گفتم بلوبری بلند شو صبحونه آماده کردم
🐞 : دیدم یکی گونه ام رو بوسید دیدم آدرینه میگه صبحونه آماده کرده گفتم ممنون پیشی 🐾 : خواهش بلند شو بریم بخوریم میخوای لباس بپوشی؟؟ 🐞 :آره 🐾 : منم میخوام عوض کنم برو بیرون 🐞 : تو که لباست خوبه 🐾 : یعنی عوض نکنم 🐞 : بده واست پیرهنت رو اتو کنم بعدم پیرهنت رو بپوش تیشرتت رو اتو کنم 🐾 : اول صبحونه بعد چشم 🐞 : پس برو بیرون میخوام لباس عوض کنم 🐾 : سر میز منتظرتم (😎 : خسته تون نمی کنم صبحونه خوردن الانم تیشرت رو مرینت اتو کرده داده آدرین بپوشه ) 🐞 : اینم تیشرتت 🐾 : ممنون بلوبری ⭐ : اعتراف میکنم مرینت بهتر از کاگامی هست 🐞 : پلگ ؟؟؟😨 🐾 : وای باز پلگ گند زد زود گفتم نه من بودم بعد پلگ کیه ؟؟ 🐞 : تو دلش = یعنی اون کت نواره نمیدونم باید فکر کنم گفتم : گفتم پاک شد تیشرتت پلگ کیه ؟🐾 : فهمیدم لیدی باگه دیگه نمیتونستم رازم رو مخفی نگه دارم گفتم : مرینت تو واقعا راز نگه دار خوبی هستی 🐞 : منظورت چیه ؟ 🐾 : ( دیالوگ تبدیل آدرین ) و تبدیل شدم 🐞 : یعنی کسی که بهش می گفتم یکی دیگه رو دوست دارم کسی بود که دوستش داشتم دیگه خسته شدم ( دیالوگ تبدیل مرینت ) 🐾 : تو همیشه دوستم داشتی ولی ردم می کردی جالب نیست ؟؟ 🐞 : من از کجا میدونستم تویی 🐾 : بیا تو بغلم دیگه هم دیگه رو داریم 🐞 : دیگه هیچکس برام مهم نیست و همدیگه رو بغل کردیم و وقتی بغل کردیم به حالت عادی برگشتیم ...
به پایان آمدین کفتر حکایت همچنان باقیست بچه ها یک نکته من توی سال تحصیلی بدجوری کار دارم بخاطر همین این هفته پارت ۶ رو میزارم و هفته بعد هفتم هشتم که توی سال تحصیلی شرمنده تون نشم ناظر جونم منتشر کن💚🌷💚
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آره تو فانتازیا گرگینه ی امگام
منم امگا ی بالغم
خوشحالم یه هم نژاد پیدا کردم
البته من دارم میشم الهه ی جنگل بهم باید احترام بزارید 😂
سلام عالی بود
اوک
باور نمیشه به این زودی اومد بیرون حتی به یک روزم نکشید
عالی بود پارت بعدی خسته نباشی
واقعا عالی بود فقط میتونید راه نماییم کنید چطوری برای
تست هام عکس بزارم من تازه عضو تستچی شدم و امروز اولین هستم منتشر شد اون جا کامنت گذاشتم اما کسی جواب نداد اگر راه نمایی کنید ممنونمیشم
سلام در پایان تست وقتی میگه یه بازخوردی بدید پایان تست یه جا هست که عکس هایی که دانلود کردی رو میتونی بزاری فقط عکس های دانلودی