
سلام علیکم اومدیم با پارت پانزدهم خب قشنگ کلویی رو بهش فوش دادین ؟ خالی شدین ؟ انشالله شده باشید 😂 علامت : مرینت و لیدی باگ : 🐞 کت نوار و آدرین : 🐾 کلویی و کویین : 🐝 ( اسم قهرمانیش عوض شده تو داستان من میفهمید ) لوکا و والپیریل : 🐍
😈 : کارت اینه که اولا تبدیل شی با این معجزه گر بعدم میگم باید چه کمکی بهم کنی 🐝 : باشه معجزه گر رو باهاش تبدیل شدم گفتم از این به بعد اسم من کویین هست ( ملکه منظور شه ) 😈 : کویین من الان یکی رو به نام مایورا رو شرور کردم و داره سر لیدی باگ و کت نوار رو سرگرم میکنه همین الان یه پر بفرست سمتش تا قدرتش افزایش پیدا کنه
🐝 : تو دلش : چه بهتر بعد یه پر آزاد کردم و یه هیولا احساسات ساختم وقتی با مایورا ارتباط برقرار کردم فهمیدم چی این ناتالی هست خدمتکار خونه آدرین وقتی هیولا احساست ساخته شد گفتم فقط باید یه قولی بدی و همین الان بهش عمل کنی 😈 : من خیلی خوش قولم کلویی 😏 🐝 : تا الان نبودی شدوماث 😈 : از این به بعد هستم تو فقط بگو
🐝 : ...... ( تو قسمت های بعدی میفهمید 😂 )( و فکر نکنید یادم رفته هنوز نفهمیدید لایلا اون موقع چرا اونجا بوده 😂 ) 😈 : باشه .... ( همچنان هم میفهمید 😂😂 ) 🐝 : بعد با شدوماث رفتیم سمت جایی که مایورا بود و یک چیز دیگه هم فهمیده بودم ( همچنان تر هم میفهمید 😂😂 ) 😈 : رفتیم جایی که مایورا بود دیدم داره با اون ها میجنگه
🐝 : گفتم سلام لیدی باگ دلت واسم تنگ شده بود ( بریم به ساعت هفت پیش مرینت و آدرین ) (الان ساعت شده ۷:۳۰ ولی ما میریم نیم ساعت عقب ) 🐞 : دیدم صدای انفجار اومد بیرون به آدرین یه چشمک زدم تا هیچکس حواسش نیست بریم تبدیل شیم 🐾 : صدای انفجار اومد فهمیدم مرینتم فهمیده یه چشمک بهم زدیم و بلند شدیم رفتیم توی دستشویی که مطمئن شیم کسی ما رو نمیبینه
🐞 : به آدرین گفتم که از بیرون وارد شه کسی ما رو نبینه که باهم تبدیل شدیم 🐾 : تبدیل شدیم و رفتیم جایی که ابر شرور بود 🐞 : گردونه خوشانسیم رو انداختم دیدم یه بسته ماکرون بهم داد 😒 🐾 : انگار که گردونه ات گشنشه پس بیا بهش این ماکرون ها رو بدیم 😂
🐞 : هر هر بامزه یکذره دقت کردم دیدم ماکرون عادی نیست دیدم ماکرون های جادویی هست به پیشی گفتم انگار این ماکرون ها ماکرون هایی هستن که قدرت پرواز بهمون میدن 🐾 : یعنی چی 🐞 : تا نخوریمشون نمیفهمیم و یکی گذاشتم تو دهنم و دیدم تبدیل شدم به لیدی باگ ستاره ای به کتم یکی دادم اونم تبدیل شد به کت نوار ستاره ای
🐞 : دیدم دو تا مونده بعد یهو یه چیزی به ذهنم رسید گفتم یافتم یافتم 🐾 : آفرین حالا بگو چی یافتی 🐞 : گفتم میتونی اون ها رو جذب خودت کنی 🐾 : اگه نمیتونستم تو الان جذب جذابیت من نمی شدی و سرم رو نزدیک کردم بهش 😏 🐞 : قبول یک هیچ به نفع تو 🐾 : رفتم و دیدم کلی هیولا تو هوا دارن پرواز میکنن و یکی که خیلی شبیه مایورا اصلی بود داره میسازدشون بهش گفتم سلام خب چی صدات کنم مامان هیولایی خوبه ؟
مایورا : به به دست از موش گرفتن بر داشتی 🐾 : واقعا بهم بر خورد مامان هیولایی مایورا : منو دیگه با این اسم صدام نکن من مایورام 🐾 : پس بگو چرا انقدر شبیهشی مایورا : الان تو هم شبیه دیوار میکنم 🐾 : انقدر زود کفری میشی مایورا : کجاش رو دیدی خاله سوسکه کو قایم شده له نشه
🐾 : نگران نباش الان میاد دیگه هم بهش نگو خاله سوسکه و یکی از اون هیولا هاش رو نابود کردم مایورا : به به روش غیرتی هم میشی خبر دست اول کت نوار رو لیدی باگ کراش زده 😂😂📯📯 🐾 : دیگه اعصابم خورد شد مستقیم حمله کردم بهش و پرت شد اون ور گفتم دیگه قراره دهنت رو ببندی 🐞 : رفتم به لوکا معجزه گر دادم و گفتم قدرتش رو فعال کنه بعد برگشتم دیدم کت نوار یه مشت محکم به اون شرور زد رفتم پشتش گفتم آفرین پیشی 🐾 : خواهش ابر شرور برگشت انگار یه هیولا احساسات برای خودش ساخته بود که هیولاهای بیشتری بسازه 🐞 : داشتیم با مایورا میجنگیدیم که یکی گفت 🐝 : سلام لیدی باگ دلت واسم تنگ شده بود 🐞 : تو کی هستی؟ 🐝 : نشناختی هم تیمی سابقت رو 🐞 : کلویی 😨 🐝 : بهم بگو کویین
خب خب خب به پایان آمدین کفتر حکایت همچنان باقیست برو بعدی چالش داریم ناظر جونم منتشر کن🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ببین میراکلس رو اشتباه می نویسی باید بزنی miraculous
عالی بود.
فرقی نداره گلم میراکلس رو فکر کن فینگیلیش نوشتم
عالی بود
سیپاس ابجی
.
عالی
Thank you