سلام بچها بخشید یه مدت توانی نبودم چنتا از عزیزانمون از دست دادم و ببخشید کمه قول مید دفه بعد داستانو بشتر کنم
وقتی درو باز کردم........... آدرین اون باورم نمیشد اون رگهای دستشو بریده بود همه جا خون بود آدرین هم که بیهوش شده بود تو خون خودش افتاده بود بعدش دیگه یادم نمیاد فقط فهمیدم بردنش اتاق عمل منم فقط دیونه شده بود حرفای که بهش کفته بودم تو مغزم میومد دیونه شده بودم.
الیا دستشو گذاشت رو شونم مرینت
ها بله چیزی شده
نینو اینو تو اتاق آدرین پیدا کردم
یه نامه بود که کنارش خونی بود
خوب مال کیه
الیا : میدونم الان اصلا حالت خوب نیست ولی باید مقاومت کنی اگه آدرین از اون اتاق سالم اومد بیرون تورو اینجوری ببینه حالش بدتر میشه که بس خودتو جمع کن دختر این نامه هم برای تو
نامه رو که میخاستم بگیر دستم میلرزید اشکام میذاشت ببینم به زور اشکامو پاک کردم نامه رو که باز کردم خشکم زد این نامه رو که با خون نوشته
به زور شروع کردم به خوندن
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
خیلی خوب بود نمیخوای ادامه بدی ؟؟
خواهرم ما رو تا مرز سکته دادی بعد میگی چه طوری جون دل؟🤣🤣🤣🤣 از بس این لایلا و کلویی و کاگامی وسط آدرین و مرینت پریدن شوک وارد میشه هردفعه بهم 😅😅😅 مرسی عالی بود عزیزم
یا بعدی رو بزار یا مثل جرمی که جرش دادم تو هم جر میدم