
سلام سلام صدتا سلام این قسمت عاشقانه باحال زیبا و ارامش بخش مثل اسم خودم باشه زیاد پررو نمیشم بریم سراغ داستان
مرینت:«چ چی چی گفتی واقعا؟(نگاهی به لوکا انداختم دیدم اونم سرش رو به نشانه تایید تکون داد)داشتم از خوشحالی میترکیدم اصلا یه حالی داشتم نمیدونستم باید جی بگم فقط گفتم مننون نه ینی مجنون اه ممنون💋همه خندشون گرفت» الیا:«خب خواننده هامون هم جور شدن» لایلا:«چی این که صداش افتضاحه شماها دارین ترحم میکنین چطور یه آدم دست و پا چلفتی میتونه اهنگ بخونه این اگه جمعیتی رو ببینه که دیگه هیچی» لوکا و ادرین باهم:«بس کن لایلا» لوکا:«همین الان از روی کشتی برو پایین کسی حق ندااره به مرینت توهین کنه و اینو یادت باشه اگه من دفه دیگه ببینمت که داری به مرینت توهین میکنی با خشم من روبرو میشی فهمیدی؟؟ 😤 (لایلا بدون هیچ حرفی پوزخندی میزنه و میره) مرینت:«تنکیو لوکا، راستش اون دروغ نمیگفت من واقعا دست و پا چلفتی ام و به نظرم صدام هم خیلی.. ادرین:«حرف مرینت و قطع کردم و گفتم این حرفو نزن مرینت صدای تو واقعا خوبه و اصلا هم دست و پا چلفتی نیستی البته یکم که اونم یکی از ویژگی های باحالته😁.» مرینت:«ام مخسی ادرین» لوکا:«خب مرینت از اونجایی که اولین کارته بهتره تمرین داشته باشی بهتره اول نت ها رو یاد بگیری» مرینت:«فهمیدم ولی من نت ها رو بلدم همونجور که گفتم کمی فلوت بلدم و..» لوکا:«واقعا خوبه پس بهتره اول با ملودی ای که ادرین میزنه اوکی بشی بعد ما هم به موزیک اضافه میشیم» (اردین شروع کرد و مرینت هم خوند بعد از. اون هیشکی از انتخاب مرینت پشیمون. نبود وقتی قسمت مرینت تموم شد ادرین شروع کرد)
من مایع ارامشم اما در شب فقط به اون فکر میکنم وقتی اون کنارمه احساس قدرت میکنم وقتی من افتادم اون منو بلند میکنه عشق من همیشه رشد میکنه اما تو از عشقم چیزی نمیفهمی......(اهنگ به پایان میرسد:) همه بچه های گروه:«واااو عالی بود عالی بود» مرینت:«ممنون از همتون و ام ادرین من هیچ وقت فکر نمیکردم صدات ام چیزه عالی باشخ باشه» ادرین:«او مخسی مرینت» (تمرین تموم شد و همه به خونه هاشون برگشتند) مرینت:«تیکی دیدی من من با ادرین اهنگ خوندم امروز بهترین روز زندگیمه هو هو» تیکی:«درسته مرینت منم خیلی خوشحال شدم شاید این اهنگ ها بتونه بهت کمک کنه» مرینت:«آه به هرحال شب بخیر تیکی🌺» (خانه ادرین)=پلگ:«وای عشق من تو کجا بودی وقتی که من پیشت نبودم دلت برام تنگ شده حالا اشکالی نداره الان میری تو دلم😂😶» ادرین:«پلگگگگ حالمو بهم زدی واقعا که چقد احساسی بود🙄. بگذریم نظرت درباره امروز چیه؟» پلگ:«منظورت کدوم بخشه امروزه ینی وقتی بی پنیر بودم؟» ادرین:«نه نه نـــــــــه لطفا همه چی رو به. پنیر ربط نده👍منظورم خوانندگی و اینا» پلگ:«اها اون که خوبه خوشحالم فهمیدی ت دنیا بیشتر از یه قوری وجود داره» ادرین:«قوری؟؟ 😑» پلگ:«اره همون دختر نانوا مشکلی نیست اگه دوتا قوری رو گاز باشه (تو ذهنش =با اینکه فقط یه قوریه) ادرین:«وات تو چی میگی مرینت دختر خوبیه ولی اون لوکا رو دوست داره مگه یادت نیس» پلگ:«هی بیخیال اون که چیزی به اون ناخون سیاهه نگفته😜»(یهو صدای جیغ و خوشحالی اومد) ادرین:«پلگ نگاه کن اون اون
لیدی باگه ولی به نظر نمیاد که دنبال یه شرور باشه شاید اونم مثل من که گاهی وقتا میرم عشق و حال بیرون اومده باشه😜♥.. پلــــــــــگ پنجه ها بیرون 🐱» پلگ:«نه دوباره وایییی» کت نوار:«خب بهتره جوری برم که انگار اتفاقی همو دیدیم 👍ها(داره از رو ساختمونا میپره) » لیدی باگ:«کت نوار اینجا چیکار میکنی؟» کت:«خب میدونی اومدم یه گشتی بزنم اخه پریدن این ور و اون ور خیلی باحاله» لیدی باگ:«خوبه منم به همین دلیل اومدم امروز حالم خیلی خوبه نظرت درباره یه مسابقه چیه پیشی کوچولو؟؟؟
کت نوار:«چی این پیشنهاد توعه من تعجب کردم بیخیال موافقم تا بالای برج ایفل قبوله؟ » لیدی باگ:«قبوله»(اینجا چیز مهمی نداره بنویسم هی میپرن و حال میکنن!) لیدی باگ:«من نزدیکم کت نوار» کت:«هاها کفشدوزک در برابر گربه کی میشه برنده؟» لیدی باگ:«کفشدوزک؛ یوهـــــــو دیدی من رسیدم کت نوار ها.
لیدی باگ:«کت کت کجایی؟ یهو دیدم کت نوار از پشتم دراومد کت نوار:«هاها دیدی من برنده شدم باگابو» لیدی باگ:«نه این این اه باشه خوش گذشت راستش خوشحال شدم که دیدمت»
کت نوار:«منم همینطور بانوی من گذروندن وقت کنار تو بهترین وقت منه، ام لیدی باگ میخواستم سوالی ازت بپرسم؟،»
لیدی باگ:«البته چی؟» کت نوار:«تو تو هنوزم یکی دیگه رو دوس داری؟» لیدی باگ:«کت گوش کن من واقعا تو رو دوست دارم اما عاشقت نیستم تو یکی از بهترین دوستای منی تو منبع امید منی هر وقت که تو رو میبینم انرژی میگیرم
کت نوار:«فهمیدم دوستی تو و حتی اینکه ازم متنفر نیستی خیلی برام مهمه ولی میخوام بدونی من همیشه تو رو دوست خواهم داشت هر وقت خواستی با کسی حرف بزنی من اینجام» لیدی باگ:« پریدم بغل کت و گفتم ممنونم بعدشم گونه اش رو بوسیدم و رفتم
خونه ادرین=پلگ:«اه چرا انقدر طول کشید ت فکر منو نمیکنی وای پنیر عزیزم» ادرین:«ببخشید پلگ ولی امشب عالی بود تو هم بهتره خوردن اون پنیرو تموم کنی و بیای بخوابی») خونه مرینت=بیا تیکی امشب بخاطر من خیلی خسته شدی اینم یه ماکارون ویژه» تیکی:«ممنون مرینت خوشمزه ان😋» خلاصه صبح شد اما...
خب اول دلیل کم بودن قسمت های اخر این بود که اولاش خیلی زیاد بود و دوم شرمنده بخاطر اینکه زیاد هیجان انگیز نبود و همینطور عاشقانه پارت بعد عالیه قول دنبال کنین نظر بدین لینک داستان رو پخش کنین ازتون ممنون عشقا فعلا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها جون حتما یه سر به داستان های منم بزنید
برای ثبت بعدی قرارمون۲۵ نظر بود ممنون و این بار بازدید کننده ها خیلی کم شدن دفه قبل رکورد شکستم ۹۸۴ بازدیدکننده داشتم
نفس حرف نداشت☺️🌹همینطور ادامه بده
بعدی رو گذاشتم و امیدوارم مثل تست قبلی اینقدر طول نکشه راستی بازدید کننده ها زیااااااد بشه عشقای من
خیلی خوب بود
خیلی ممنون امیدوارم دوست داشته باشین واقعا ازتون ممنونم نظرات فراموش نشه امیدوارم مثل تست های قبل به900 نفر برسه بازم شرمنده اگه دیر گذاشتم یا اگه بد بود
عالی بود ❤️❤️🌺🌺❤️🌸🌺❤️🌸🌺❤️🌸🌺❤️🌸 بعدی رو هم زودتر بزار ممنون❤️❤️🌺🌺❤️🌸🌺❤️🌸🌺❤️🌸🌺❤️🌸❤️🌺🌺🌺❤️🌹🌸🌸🌺
و اگر هم خواستید تست های من رو هم بخونید روی اسمم بزنید میاد بالا 🌸🌺❤️🌸🌺❤️🌹🌸🌸🌸🌺🌺❤️🌹🌸❤️🌺🌸🌺🌺❤️🌹🌸❤️🌺🌸🌺🌺
و اگر هم خواستید نظر بدید ممنونم❤️❤️🌺🌺❤️🌸🌺❤️🌸🌺❤️🌸❤️🌺🌸🌺🌺❤️🌸🌺❤️🌸🌺
عالی زود تر پارت بعدیو بذار
اصلا خوب ننوشتی... عالی نوشتی
رو من برا تبلیغ داستانت حساب کن.
و سریع پارت بعد رو بده بیرون.