
سلام و علیکم،علیکم السلام
💮از زبان آرمان💮 مامان:بریم خونه یه چی بخوریم. آرش:به نظر من خسته این بریم بیرون یه چی میخوریم. میترا:منم موافقم. کیمیا:چی بخوریم حالا. من:من یه جا میشناسم میریم اونجا. وسایلارو انداختیم پشت ماشین و راه افتادیم 👑چندی بعد👑 بلاخره رسیدیم یه میز انتخاب کردیم و نشستیم هر کیم یه منو گرفت دستش تا سفارش بده کیمیا:اینا چیه من نمیتونم بخونم. آرش:به چه زبونیه. من:آبرومونو بردین بی سوادا. مامان:این اسماشون من دراوردیه شانسی یکی انتخاب کنین. کیمیا:من نمیتونم بخونم. من:تو سر کلاس درست چیکار میکردی؟ کیمیا:باکاغذ بادوستام نامه بازی میکردم😐. من:ای خدا. کیمیا:چولدریم چیه. آرش:چلدریم نه چولدریم (اسمارو از خودم دارم در میارم ایراد نگیرینا باتشکر). میترا:اینا رو ولش کنین صفحه دومش بهتره مثلا پاستای مخلوط. کیمیا:آره اینا بهتره. آرش:😂. من:چرا میخندی. آرش:ولش کن بدآموزی داره.
من:مارو باش با کیا اومدیم بیرون😑. گارسون:چی میل دارین؟ کیمیا:من همبرگر مخصوص با سیبزمینی میخوام. آرش:منم پاستای گوشت. خاله:من ساندویچ. گارسون:ساده؟ خاله:اره. من:منم یه پیتزا مخلوط. میترا:من یه پیتزا ساده میخوام فقط میشه لطفا قارچ توش نریزین. گارسون:چشم. میترا:ممنون. 👑چندی بعدتر👑 💮از زبان میترا💮 بعد ناهار نرفتیم خونه رفتیم یه پارک جنگلی خیلی بزرگ خیلی قشنگ بود ماهی و اردکم توش بود با کلی مجسمه های جورواجور کیمیا هم خودشو کشت اینقدر باهاشون عکس گرفت من بدبختم عکاسش بودم من:کیمیا خسته شدم از هرکدوم ده تا گرفتی. کیمیا:بگیر دیگه آفرین قول میدم تو هرچی عکس داشتی بگیرم.
داشت حرف میزد که آرمان بی سروصدا رفت پشتش و اشاره کرد که فیلم بگیرم من:خیلی خب وایسا بگیرم. مجسمه هه روی صندلی نشسته بود کیمیا هم بغلش نشست تا عکس بگیرم یکم اونور تر یه مجسمه پیر زن دیگه بود بغلش که انگار داشت راه میرفت آرش رفت پشت اون آرمانم رفت پشت مجسمه مرده تا معلوم نشه صداشم عوض کرد آرمان:خانوم من زن دارم خجالت بکش بلند شو تا داد نزدم متجاوز. کیمیا:میترا دیدی حرف زد!؟ بعدم آرش صداشو زنونه کرد آرش:هوی دختره از پیش شوهر من پاشو تا باعسام لهت نکردم داری اغواش میکنی. کیمیا هم ترسیده بلند شد اومد سمتم منم همونجوری داشتم فیلم میگرفتم من:چی شد وایسا عکس بگیرم دیگه. کیمیا:ولش کن بسه گوشیم پر میشه. من:خب با گوشی خودم میگرم برو بشین. کیمیا:نمیخواد بریم بستنی بخوریم. من:😂.
کیمیا:چرا میخندی. آرش:😂. آرمان:😂چه حالی داد ترسیده بودی ها. کیمیا:بیشورای نفهم😐. من:اینو منتشر کنم لایکاش بره بالا حال کنم😂. کیمیا:بده ببینم. من:نمیدم. کیمیا:گفتم بده به خدا منتشرش کنی میکشمت. من:میخوام منتشرش کنممم. کیمیا:بدش منننن. بعدم فرار کردم اونم دنبالم داد میزد میگفت گوشیمو بده منم فرستادم براخودمو وایسادم من:نفسم رفت(نفس نفس زدن). کیمیا:بدش ببینم نفهم. بعدم از دستم کشیدو حذفش کرد ولی من توگوشی خودم دارمش😏هاهاها من:بیجنبه. کیمیا:من بیجنبم؟. من:اره. کیمیا:باشه پس منم از این شوخیا باهات میکنم ببینم خوبه یا نه. من:حداقلش اینکه من جنبشو دارم. کیمیا:میبینیم.
کیمیا:چرا میخندی. آرش:😂. آرمان:😂چه حالی داد ترسیده بودی ها. کیمیا:بیشورای نفهم😐. من:اینو منتشر کنم لایکاش بره بالا حال کنم😂. کیمیا:بده ببینم. من:نمیدم. کیمیا:گفتم بده به خدا منتشرش کنی میکشمت. من:میخوام منتشرش کنممم. کیمیا:بدش منننن. بعدم فرار کردم اونم دنبالم داد میزد میگفت گوشیمو بده منم فرستادم براخودمو وایسادم من:نفسم رفت(نفس نفس زدن). کیمیا:بدش ببینم نفهم. بعدم از دستم کشیدو حذفش کرد ولی من توگوشی خودم دارمش😏هاهاها من:بیجنبه. کیمیا:من بیجنبم؟. من:اره. کیمیا:باشه پس منم از این شوخیا باهات میکنم ببینم خوبه یا نه. من:حداقلش اینکه من جنبشو دارم. کیمیا:میبینیم.
من:میبینیم..حالا فعلا بیا بریم دارن بستنی میخرن من بستنی میخوام. کیمیا:بستنیو میکنم تو چشات. من:به بستنی من دست بزنی جیغ میکشم. کیمیا:سهم تو مال منه. من:مواظب باش سهم خودتو باد نبره مال من پیش کشت. کیمیا:بیا بریم زر نزن. من:بریم. رفتیم سمتشون و بستنی خوردیم آرش:میگم بیاین مسابقه. آرمان:ول کن بابا. من:چه مسابقه ای. آرش:هر کی تونست 5تا لیوانو زودتر تموم کنه هرچی تا امشب گفت همه باید گوش کنن. من:من هستم. کیمیا:منم هستم. خاله:منم میام. کیمیا:فدای مامان پایم بشم الهی. آرش:آرمان توچی. آرمان:فکرشم نکن. کیمیا:بیادیگه لوس نکن خودتو. آرمان:خیلی خب ولی بعد پشیمون میشین. بعدم شروع کردیم هربستنی یه لیوان خیلی بزرگ بود باکلی مخلفات اولیو به زور خودمو رفتم سراغ دومی تموم نمیشد که اینگار میخوردی از زیرش بستنی تولید میشد کیمیا هم تو دومیش مثل من مونده بود ولی آرش و آرمان مثل چی داشتن میخوردن پابه پای هم سر پنجمیش بودن دهناشون یخ نمیزنه؟ من:آروم تر الان کل پارکو میخورین😂.
کیمیا:مارو نخورین حالا. خاله:دهنم یخ زد اه. من:مال من مشکل داره میخورم زیرش بستنی در میاد. کیمیا:ول کن بیا ببینیم کدوم زودترتموم میکنن خیلی حساسه. آرش سری همه رو کرد دهنش پر بود نمیتونست قورت بده آرمانم تند تند خورد بعدم سری با آب داد پایین ولی آرش نتونست بخوره همه رو خالی کرد تو ظرفش من:😂برین آب جوش بیارین. کیمیا:چرا. من:تمام اعضای بدنشون یخ زد برین آبجوش بیارین آبش کنیم. آرمان:من بردم. آرش:یکم مونده بود اگه تو گلوم گیر نمیکرد برده بودمت. آرمان:من همیشه یه سرگردن از تو بالا ترم قبول کن. آرش:خب حالا مغرور نشو میزنمتا. آرمان:باشه بابا ولی من بردم. آرش:بیا دوباره یه بار فایده نداره. آرمان:مچ بندازیم؟ آرش:باشه.
💮از زبان میترا💮 من:بس کنین دیگه آرمان برد تموم شد الان یکیتون میبره میگین بیاین اینجا شنا کنیم بعد میگین بیاین کشتی تا شب باید علاف شما دوتا باشیم. آرمان:یا خدا اصبانی شد. آرش:ما صلح کردیم آروم باش. کیمیا:خوشم اومد بزن قدش. خاله:از این به بعد به حرفش گوش کنین واگر نه هرچی دیدین باچشمای خودتون دیدین😂. همه:😂. آرمان:خب حالا هرچی بگم باید عمل کنین😈. آرش:باز این چشماش برق زد بدبخت شدیم. آرمان:گفتم من نیام پشیمون میشین قبول نکردین. خاله:من پاهام درد میکنه رحم کن. من:منم معدم درد میکنه چشمامم میسوزه اصلا خداحافظ. آرمان:کجا بشین تازه باهاتون کار دارم الکیم بهونه نیارین. آرش:من یه امار از چتروز بگیرم میام. آرمان:بشین الان خودم باهاش حرف زدم. کیمیا:فک کنم باید برم دسشوری. آرمان:هرچی لجبازی کنین بدتر میشه ها. همه نشستیم کت بسته منتظر بودیم ببینیم چی میشه آرمان:اول میریم ترن هوایی. من؛کیمیا:نههه. آرمان:آررره.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
😂👌