سلام و علیکم،علیکم السلام
💮از زبان آرمان💮
مامان:بریم خونه یه چی بخوریم.
آرش:به نظر من خسته این بریم بیرون یه چی میخوریم.
میترا:منم موافقم.
کیمیا:چی بخوریم حالا.
من:من یه جا میشناسم میریم اونجا.
وسایلارو انداختیم پشت ماشین و راه افتادیم
👑چندی بعد👑
بلاخره رسیدیم یه میز انتخاب کردیم و نشستیم هر کیم یه منو گرفت دستش تا سفارش بده
کیمیا:اینا چیه من نمیتونم بخونم.
آرش:به چه زبونیه.
من:آبرومونو بردین بی سوادا.
مامان:این اسماشون من دراوردیه شانسی یکی انتخاب کنین.
کیمیا:من نمیتونم بخونم.
من:تو سر کلاس درست چیکار میکردی؟
کیمیا:باکاغذ بادوستام نامه بازی میکردم😐.
من:ای خدا.
کیمیا:چولدریم چیه.
آرش:چلدریم نه چولدریم (اسمارو از خودم دارم در میارم ایراد نگیرینا باتشکر).
میترا:اینا رو ولش کنین صفحه دومش بهتره مثلا پاستای مخلوط.
کیمیا:آره اینا بهتره.
آرش:😂.
من:چرا میخندی.
آرش:ولش کن بدآموزی داره.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
😂👌