
بخاطر عاجیم نوشتم❣❣

سلام اسم من دَنیلا هست ۱۷ سالمه دختر کیوت و شیطون اما به وقتش جذاب و لجباز به خصوص جدی تعریف از خود نباشه خوشگلم چشمای آبی و موهای خرمایی خیلی روشن بلند و لخت خب ملیتمم المانی میتونم به ۴ زبان حرف بزنم آلمانی انگلیسی ژاپنی و کره ای عاشق کی پاپم و تصمیم دارم آیدول بشم و این آرزو منه و با تلاشم حقیقیش میکنم دوست دارم یک روز مثل آیو بشم(باید بگم بی تی اس رو میشناسه اما علاقه ای نداره بهشون مثلا الگوش آیو)(اینم عکس تو بریم سراغ داستان)(میدونم آمریکاییه حالا شما فکر کنید آلمانیه)
از پله ها اومدم پایین و رفتم توی پذیرایی بابام مشغول خوندن روزنامه بود مامانمم داشت نقاشی میکشید اون عاشق نقاشی مثل من آشپز هم داشت غذا درست میکرد و خدمتکارم مشغول گرد گیری بود همه چیز مثل همیشه بود رفتم طرف بابام دنیلا:بابا بابا:جانم دخترم دنیلا:یک خواهشی ازت دارم فقط تو رووو خدا نه نیار بابا:بستگی داره دنیلا:میشه بزارید برم کره و آیدول بشم این آرزومه بابا:چی من نمیخوام هیچوقت ازم دور شی میدونی که خیلی دوست دارم تک دونه من دنیلا:خواهش میکنم و سعی کردم اشک مصنوعی بریزم چون بابام رو گریه هام حساس الکی گریه کردم اومد بغلم کرد گفت:اگه چیز بشه چی دنیلا:قوول میدم چیزیم نمیشه خواهش میکنم بابا:باشه ولی اگه چیزیت بشه من سکته میکنم راستی مامانت چی اونو راضی کردی دنیلا:دور از جون بابایی بله راضی کردم بابا:باشه برات بلیت میگیرم بری کره /پریدم بغلش و کلی بوسش کردم و قربون صدقش رفتم و با خوشحالی رفتم اتاقم از خوشحالی دستم میلزید زنگ زدم به سلینا تا بهش بگم بریم بیرون سلینا:الو دنیلا:الووووو سلام دخترررر سیلنا:چیشده کپکت خروس میخونه دنیلا:بیا کافه همیشگی تا بهت بگم
بدون خداحافظی قطع کردم لباسامو پوشیدم هودی مشکی با شلوار مشکی و کتونی مشکی مثل بیشتر اوقات مشکی پوشیدم موهامو شونه کردم و یک رژ کم رنگ صورتی زدم و از نرده ها سر خوردم اومدم پایین مامان:واااای باز این این شیطنتش گل کرد لبخند زدم و خداحافظ کردم و از خونه رفتم بیرون و درو بستم سوار ماشینم شدم و رفتم دنبال سلینا یک از آهنگ های آیو رو گذاشتم تا ته زیاد کردم بلند و دیوانه وار میخوندم هر کی رد میشد با تعجب نگام میکرد قشنگ ازچشماشون میخوندم که میگن این خله سرعتم رفت رو صد وقتی رسیدم سلینا دم در بود گوشاشو گرفته بود دنیلا:چیشده چرا گوشاتو گرفتی سلینا:به نظرت بخاطر چی بخاطر آهنگ دیگههه کر شدم دنیلا:اوپس الان کم میکنم بعد نشست تو ماشین رفتیم دم پاتوق همیشگی کافه همیشگی نشستیم یک قهوه و کیک شکلاتی سفارش دادم سلینا نسکافه و کیک وانیلی دنیلا:دارم میرم کره سلینا باورت میشه سلینا:چی وااای برا خیلی خوشحال شدم دختر اما من....دنیلا: به بابام گفتم برای تو هم بلیت بگیره مامانمم قراره با مامانت صحبت کنه اجازه بدن و بریم آیدول بشیم میدونم که تو هم آرزوشو داری سلینا:و..واقعا😆 باورم نمیشه دنیلا:باورت بشه🤭قراره کلی معروف بشیم و مادر پدرمون بهمون افتخار کنن😍😍
سلینا:جییییغ آره😆دنیلا:خب بابا جو برت نداره سلینا:من که میدونم تا بیایم جو گرفته بودی و الان خالی شدی دنیلا:ایششش برگشتیم خونه به همه سلام کردم داشتم میرفتم اتاقم که بابام صدام کرد بابا:دنیلا دنیلا:جونم بابایی بابا:بیا اینم بلیت برای تو و سلینا دنیلا:مرسیییییی بابا:خواهش میکنم داشتم میرفتم که دوباره صدام کرد بابا:راستی دنیلا بلیت مال ۳ روز دیگست دنیلا:باشه ممنون بابا جونم بابا:خواخش میکنم رفتم بالا با همون لباسام پریدم رو تخت گوش برداشتم و به سلینا زنگ زدم گفتم بلیت مال ۳ روز دیگست قطع کرد توی این پنج روزه با تمام دوستام خداحافظی کنم خیلی دلم براشون تنگ میشه اما از دست کریس راحت میشم(کریس دنیلا دوس داره)همینجوری فکر میکردم خوابم رفت
لایک کامنت بزار فرزند دلبندم💕
بای بای❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود بعدیش رو بزار
الان میزارم😉