بیاید یکم با هم خوش باشیم😁😉
به مامانم گفتم تولدمه امشب؛ گفت برو خونه رو تمیز کن امشب بگم خالهات اینا بیان. میگم مامان! من امروز بدنیا اومدماااا... رفته زیر لحاف میگه منم امروز زائیدمت خستهم!!
طریقۀ خرید هندونه توسط بابام: بو کردن هندونه پرت کردن و گرفتنش از رو هوا وزن کردن با دست شمردن خطهای هندونه زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر نگاه عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی (که آره آقا من این کارم) خریدن هندونه آوردن به منزل همه رو چنگال به دست جمع کردن دست و سوت و جیغ و هورای حضار پاره کردن هندونه پذیرایی از اهل منزل با هندونۀ سفید و با طعم خیار…
مامانم وقتی نماز میخونه با هر «الله اکبر» بلندی که میگه یه منظوری داره. اون موقع من چک میکنم زیر گاز خاموش باشه، کسی در میزنه آیا، چراغ جایی روشن نمونده باشه و... یه روز با وجودی که تمام اینا رو چک کرده بودم بازم الله اکبر ادامه داشت، وقتی نمازش تموم شد با عصبانیت گفت: «مگه کوری نمیبینی گرممه، میگم کولرو روشن کن!» :|
ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﺎﺩﺭﺍﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪﯼ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﺑﺎﻻﺑﺎﻻ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ... ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺖ مادر من ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺎ ﺍﺯ ﯾﻪ ﭘﮑﯿﺞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮد ﺷﺎﻣﻞ: ﯾﻪ ﻟﻨﮕﻪ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ، ﻓﻠﻔﻞ ﻗﺮﻣﺰ، ﺩﻭ ﻣﺘﺮ ﺷﯿﻠﻨﮓ، ﻭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﻗﺎﺷﻖ ﺩﺍﻍ...
پسرخالۀ 3 سالم رو فرش خونهمون خرابکاری کرد مامانش دعواش کرد،.پسرخالم با همون لحن بچهگونش گفت خوب چیکار کنم... سوراخه میریزه!
از حموم اومدم بیرون خواستم چراغشو خاموش کنم برق گرفتم... واسه مادر بزرگم تعریف کردم میگه: برقم برقای قدیم؛ میگرفت درجا طرفو خشک میکرد! یعنی محبت میچکه ازشون!
رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟ گفت نه بذار بابات بخوره حروم نشه :| روابط بسیار زیبایی دارن ننه باباهای ما! مسالمت آمیز...
به سلامتی مامانا که لباس سفید میدی بهش بشوره، صورتی ملایم تحویلت میده!
عموم از آلمان برام کاپشن سوغات آورده، فقط داخلش به زبان فارسی سلیس نوشته تولیدی عباس پور!
بابام اینا رفته بودن مهمونی منم با دوست دخترم رفتیم خونهمون قلیون بکشیم که یهو بابا مامانم کلید انداختن اومدن تو! مامانم تا ما رو دید یه جیغ بنفش کشید بابام با عصبانیت به من نگاه کرد و رفت تو اتاقش! بعد دو دقیقه منو صدا کرد و با عصبانیت گفت پسر چند وقته که قلیون میکشی؟ نبینم سراغ دود و دم بریها!؟ من :| دوست دخترم :| مأمورین محترم گشت ارشاد :| :| ستاد مبارزه با قاچاق مواد مخدر :)))
داییم خواست باهام صحبت کنه که بیخیال خارج رفتن بشم؛ در اومده میگه: اینکه مرقد اکثر امامها خارج از ایرانه ولی مرقد اکثر امامزادهها توی ایرانه، نشون میده قدیما همه بچههاشونو برای ادامه تحصیل میفرستادن ایران! :|
بابام با کلی دعوا میگه: «این شیرهای گرونو که میگیرم چرا نمیخورین خراب میشه میریزیم دور!» میگم: «شیر کاکائو بگیر». میگه: «نه زود میخورین تموم میشه باز باید بگیرم»! یعنی دیکتاتوری خاموش رو به معنی واقعی به مرحله ظهور رسونده!
داﺩﺍﺷﻢ ﺩﻳﺸﺐ کلی تقلب ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎن ﻓﻴﺰیکش، صبح ﻳﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺒﺮﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ! واقعا راضیم ازش...
یکی دو روزه مامانم رفته مسافرت، امروز هوس خوراکی کردم هرجا رو گشتم هیچی پیدا نکردم! فقط توی کابینتا یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود: نخورید؛ مایع ظرفشویی نخورید؛ سمِ گلدون نخورید؛ جرمگیر توالت زنگ زدم به مامانم گفتم دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم؟ گفت در کابینتو باز کن اونی که علامت مرگ داره توش آجیله، اونی که نوشته مرگ موش توش گزه، اونی که نوشته صابون توش شکلات! رفيق بى كلك مادر؟؟
زنگ زدم خونه خواهرم، بچه خواهرم گوشي روبرداشت. گفتم: سلام، بگو مامانت صحبت کنه. گفت: نميشه، داله گليه ميتونه :| گفتم: بابات کجاست؟ گفت: دم دله، داله با آقا پليسه صحبت ميتونه. گفتم: داداش حامد کو؟ گفت: اونم لفته بيمالستانالو بگلده. درحالي که داشتم ازشدت نگراني سکته ميکردم، بلندگفتم: مگه چي شده؟ گفت: من گم شدم. گفتم: مگه الان کجايي؟ گفت: زيل تخت :| تف تو روحت بچه...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
🤣🤣🤣🤣 خیلی باحال بود
واااااااااااااااایییییییییییی!برای سوال اخریه مردم از خنده.خخخخخخخخخخ
باحال بود🤣🤣
خیلی عالی بود
تستاتون فوق خنده داره😂😂
سلام من اولین نفری هستم که تست تو دیدم واقعا خنده دار بود اگه میشه به تست های منم یه سری بزنو نظر بده