پارت ۱ توی معرفیه💕
بلاخره جرعت کردم سوالی که خیلی وفته تو زهنمه بپرسم
گفتم:مامان من جادوگری رو از کی به ارث بردم... سکوت مطلقی اتاقو فرا گرف..مامانم گف:اه عزیزم وقتشه واقیتو بدونی..
مادرم روی تخت زد که یعنی بیام بشینم منم همین کارو کردم
مادرم گفت
عزیزم تو ی اصیل زاده ای....
گفتم : چیییییییی
گفت : ام خوب میدونم منم ی جادوگرم... مثل تو برام نامه هاگواتز اومد مامان بابای منم جادوگر بودن منم اصیل زادم گفتم واقعا؟ گفت اره هرمیون من بزرگ شدم و به ی جادوگر علاقه پیدا کردم و باهاش ازدواج کردم که تو به دنیا اومدی... وقتی خیلی خیلی کوچیک بودی امشو نبر باباتو کشت.. من نمیخاستم تو بی پدر بمونی برای همین با یک ماگل ازدواج کردم
گفتم: یعنی داری میگی اون بابای واقعی من نیست و من اصیل زادم؟؟؟ مامانم گفت: اره هرمیون ... بابات نمیدونه من جادوگرم از تو هم مخفیش کردم که شاید نری هاگوارتز و مثل من نشی...
گفتم : مامان اشکال نداره... و بقلش کردم مامانم گف: فقط وقتی میری هاگوارتز نگو اصیل زاده ای بگو ماگل زاده ای گفتم حتمااا
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
من این و بررسی کردم