سلام اسم داستان از اینجا به بعد تغیر میکنه به مثلث عشق. امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد.
اول بالا رو بخون.چون مهم مهمه اسم داستان از این به بعد عوض میشه.
برش زمانی قبل از دیدار جی کی با رز.
از زبان وی : هی جیمین
جیمین: هوم؟
وی : میگم بیا مسابقه بدیم هر کدوم زودتر رسیدیم به رستوران پیش جونگ کوک اون غذا رو حساب میکنه قبول؟
جیمین : باشه قبوله هر کی زودتر رسید.
حالا زمان حال
از زبان وی : من همیشه یه راه میان بر بلدم از اون طرف رفتم که دیر تر برسم.
وسط های راه بودم دیدم یه جا همه جمع شدن دارن جیغ میکشن اخه وسط خیابون جای این کاراس؟؟؟
چند تا بوق زدم ولی نرفتن کنار از ماشین پیاده شدم.
رفتم جلو تر یه دختر با ویلچر خونی افتاده بود وسط خیابون..
وحشت کردم درسته دانشجوی پزشکی ام ولی با دیدن این صحنه حالم بد شد.
بیچاره.
جمعیت و کنار زدم رفتم کنار دختره نشستم.
هنوز نبض دلشت ولی ضعیف انگار یه چیزلیی میگفت رفتم نزدیک صورتش تا بفهمم چی میگه.
من : د.د.د.....ر.رد دارم.
ک.ک.ک.مم.ک.ک.
( درد دارم کمک )
وی : اینجا که تیغ و.... نداشتم از زیر زانوش بلندش کردم و سوار ماشینش کردم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالیییییی پارت بعد پلیز😘😍😘😍😘😍😘
چشم خیلی مممنون