سلااام داستان Love in Paris Part 3
شروع : مارتین:
تو که خوابت نمی برد
گفتم خب دیگه الان میاد بریم بخوابیم
از زبان ادرین مظلوم
(چیه خب از اول داستان حرف نزده)
باشه باشه الان قراره حرف بزنه
ادرین :
سلام من ادرین آگرست هستم و همراه خانوادم در پاریس زندگی میکنیم
من یه خواهر دارم و اسمش ادرینا هست من یک سال ازش بزرگ ترم خیلی همدیگرو دوست داریم و بعضی وقت ها باهم دعوا میکنیم ولی بازم باهم خوبیم پدرم یه طراح مد معروف داخل پاریس هست خب من و خواهرم هم مدلش هستیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی بود گلم 👌🌹
یکم بیشتر بنویس لطفا 😗🚶♀️
عالیه ⭐ ولی کم مینویسی یکم تعداد اسلاید ها رو زیاد تر کن ممنون بااااااییی 🧡 🧡 🧡
ممنون
چشم