9 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🦦🌿💚🐍 انتشار: 3 سال پیش 395 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
علامت آنی! ،علامت جس× ،علامت سهو ○ ،علامت جک ● ،علامت رز☆ ،علامت الا ♤ ،علامت کای □ ،علامت رابرت■
فلش بک:
از زبون آنی: از هواپیما پیاده شدم و به سمت سازمان رفتم،خیلی استرس داشتم آخه اولین بار بود بدون شوگا رفتم جایی . از وقتی از خونه رفت همش پیش اون بودم و فقط شبا برمیگشتم خونه وقتی کتفش آسیب دید من پیشش بودم،اونم همیشه مراقبم بود و دوسم داشت،کم کم داشت اشگم در می اومد که فهمیدم رسیدم به سازمان رفتم داخل از توی جیبم کاغذی که برای اینکه بفهمن برای آموزش اومدم نشون دادم خانمه نگاهی به برگه و بعدش به من انداخت و گفت _برو طبقه چهارم،خم شد و از کشوی روبه روش یه کسلید در آورد و گفت _ما کلا هشتا دانش آموز جدید داریم که همتون توی یه اتاقید،سرم رو تکون دادم سوار آسانسور شدم دکمه ی طبقه چهارم رو زدم رسیدم در آسانسور رو باز کردم توی راهرو دنبال که به یه در قهوه ای رنگ رسیدم که روش نوشته بود (اتاق کار آموز های جدید) با کیلید در رو باز کردم که یه بالش مستقیم رفت تو صورتم
از زبون سهو:خیلی زود با هم صمیمی شدیم داشتیم جنگ بالشتی بازی میکردیم من بالشمو به سمت جس پرت کردم که روبه روی در وایستاده بود مرت کردم که یهو در باز شد بالش رفت تو صورت یه دختره(علامت آنی! ،علامت جس× ،علامت سهو ○ ،علامت جک ● ،علامت رز☆ ،علامت الا ♤ ،علامت کای □ ،علامت رابرت■ ) ○
ببخشید شما کی هستین،دختره با حالت که افسوس از حالت صورتش مشخص بود گفت !من مین آنی،نگاهی به بچه ها کردم که جس گفت ×اهان خانم سزار گفتن جز ماها یه دانش آموز دیگه هم هستش پس تویی،سریع بالشا رو جمع کردیم و به اون تختشو نشون دادیم اون لباساشو تو داوری که کنار تختش بود گذاشت و رو تخت نشست و که رز گفت ☆خب ماها تو یه اتاقیم اون دراور هایی که کنار تخته مال خودته و اون هشتا اتاقک کوچیک برای عوض کردن لباس ورزشگاه و حموم و دستشویی طبقه بقلن هشتا حموم و هشتا دستشویی و یه ورزشگاه،اون دختر تازه وارد سرشو تکون داد که جک گفت ● بهتره هم رو معرفی کنیم من جک گراهان هستم هجده سالمه■منم رابرت گراهان هستم هفده سالمه و برادر کوچک جک هستم □من سو کای هستم هجده سالمه ○من لی سهو هستم نوزده سالمه ☆من کیم رزا هستم میتونی رز صدام کنی هفده سالمه ×منم جس میلک هستم هفده سالمه،تازه وارد با زبون لبش رو تر کرد و گفت !من مین آنی هستم هفده سالمه.........تا نزدیک های ساعت دوازده حرف زدیم و صمیمی تر شدیم که آنی گفت !تلفن کجاست ○خب کار آموز ها حق استفاده از موبایل و ندارن چون امکان داره جاسوس های جنایتکار ها باشن،چون اینجا طبقه آخره زیاد خب آنتن نمیده ولی طبقه سوم یه تلفن داره که هم خب آنتن میده و هم شونوت نمیشه
از زبون آنی:رفتم تلفن زدم به شوگا بعد سه تا بوق جواب داد صدایی که آشنا نبود گفت *با کی کار دارین،آب دهنمو قورت دادم و گفتم !با شوگا کار دارم چند لحظه صدای دعوا اومد ولی بعدش صدای شوگا توش بلند شد $بفرمایید !سلام داداش خوشگلم خواستم بگم رسیدم نگران نباش،کمی صبر کرد و گفت $من خواهری ندارم،تلفنو غط کرد تلفونو گذاشتم سر جاش داشتم از پله ها میرفتم بالا که بغضم شکست داشتم گریه میکردم که احساس کردم چند نفر بغلم کردن
از زبون جس: بعد رفتم آنی گفتم ×مطمعنم به کس مهمی میخواد زنگ بزنه بیاید بریم ببینم کیه شاید تو حرف زدن به کمک ما نیاز داشته باشه،همه حرفمو قبول داشتن رسیدیم داشتیم به حرفاش گوش میدادیم که تلفنو غط کرد داشت به سمت پله ها میمو ما ام برای اینکه نفهمه به حرفاش گوش کردیم داشتیم میرفتیم بالا که صدای گریه اش اومد سرمو خم کردم دیدم آن داره گریه میکنه هممون رفتیم پایین و بغلش کردیم بعد دو ثانیه گریش بند اومد و اونم متقابل ما رو بقل کرد بعد چند ثانیه فلش نور دوربین ما رو به خودمون آورد دیدیم یه مرد سی ساله رو به رومون با یه دوربین بود که گفت ♤اولین بغل گروهی گروه M سریع از هم جدا شدیم کنار هم به خط شدیم و سلام نظامی کردیم که من پرسیدم ×ببخشید دوتا سوال اولش شما کی هستین و دو اینکه مگه ما فقط یه گروه نیستیم،مرد لبخندی زد و گفت ♤من آقای کیدمن هستم معلم شما،شماها منو کیریس صدا کنید و جواب سوال دوم شما خانم جوان خیره فقط شماها نیستید شما تنها گروه توی بخش مامور مخفی ها هستید توی بقیه بخش ها مثل جاسوسی و غیره هم گروهایی هستن حالا هم بهتره برید بخوابید که فردا کلی تمرین دارید
چهار سال بعد
از زبون راوی:
♤خب همتون بعد از چهار سال تمرین جزو بهترین مامور ها شدید ولی خب باید به یه ماموریت برید که به طور کامل مامور مخفی بشید فکر کنم همتون خفاش شب رو بشناشید اون تو این دوسال که شروع به کار کرده اندازه متهم f.m.c که حدود پانزده ساله داره کار میکنه به ما ها و مردم زرر زده خب ما تونستیم بفهمیم که اون میخواد تو ایتالیا با چند تا از مافیا های قدرتمند ایتالیا دیدار کنه و مامله بزرگی رو پیش ببره ما مکان اون رو پیدا کردیم و حالا شما باید اون رو بگیرید تا مامور مخفی بشی،بعد از حرفای اقای کیدمن همه به سمت هواپیما رفتن توی راه ایتالیا اسلحه ها و جیلیقه زد گلوله و خشاب برداشتن بعد از رسیدن به آسمون ایتالیا چتر برداشتن و پریدن.....توی یه مزرعه که توی همون عمارت بود پریدن و با افراد توی مناطق مقرر شدن
از زبون آنی: افراد توی جاهای خودشون مقرر شدن من و اعضا هم (منظورش اکیپ شون هستش) قایم شدیم بعد گذشت چند مین ماشین ها از در وردی پشتی اومدن داخل و روی میز بزرگی نشستن که در دید بود جس با شونوتی که کار گذاشته بود حرف هایی که میزدن رو میشنید
خب این پارت و پارت بعد راجب عملیاتی هستش که سرنوشت افرادی رو به طور کل تغییر داده هستش خب یکم به اتفاقات و جزئیات این پارت ها دقت کنین چون باید عین یه پازل اونا رو کنار هم بزارین تا ماجرا رو کامل بفهمین تا اخرش برید تا بازدیدتون ثبت شه
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عاالی بود
لطفا پارت بعدو زود تر بذار
مر30
حتما
اولین کامنت ، لایک و بازدید
عالیییی بود 🥰🥰🥰
لطفااا پارت بعد سریع بزار😭😩😫👿
حتما سریع میزارمش