نوشته بیپر ۲ پارت ۴

رئیس قبیله میاد . رئیس قبیله : شما چرا اومدین ؟ ،، می خواین بمیرین . میرونپی و دیپر آب دهن شون رو قورت میدن . رئیس قبیله : هر کسی وارد منطقه من بشه باید بسوزه . دیپر : ما اشتباه کردیم ،، اومدیم . داشتن میرونپی و دیپر رو ببرن بسوزن داشتن میوفتادن توی آتش . میرونپی : الهه آتش بهت دستور میدم که آتش در فرمان باشد .

میرونپی اینو گفت آتش دورش میچرخید . مردم : نگاه کن اون آتش رو کنترل کرد ،، نکنه اون هم سوروفیاعه . دیپر : آره ما ۷ منتخب سوروفیا هستیم ،، و اومدیم به دنبال ۲ منتخب تیره مان و جاودانگی سوروفیا . یهو یه صدایی از پشت شون اومد : شما دنبال ما هستین پس باید ما رو شکست بدین . دیپر کاملا ترسیده بود ،، میرونپی جلوی دیپر میگیره و میره جلو .

میرونپی : من با شما میجنگم پس بی مخالفت قبول کنین . صدا : باشه من منتخب تیره مان باهات میجنگم . مبارزه ی اون ها شروع میشه . منتخب تیره مان : کمان حلال ماه ،، و تیر های ستاره ای . ( تیره های ستاره ای از ستاره درست شده و از تمام تیر ها قوی تره و کمال حلال ماه همون حلال ماه واقعیه که هیچ وقت نمیشکنه ) . میرونپی : الهه گان آب ،، باد ،، خاک ،، طبیعت ،، آتش ،، از شما ها می خواهم تمام عنصران به فرمان من باشن .

دیپر : پس منتخب جاودانگی کجاست ؟ . دیپر رفت دنبال منتخب جاودانگی . اینجا مبارزه به زبون میرونپی هستش : عنصر آب نیزه های کریستالی ،، من نیزه هامو پرت کردم ولی تیره مان جاخالی داد و بهم تیره ستاره ای پرت کرد من سعی کردم تمام عنصر ها رذو با هم ترکیب کنم که ازش رد نشه اما غیر ممکن بود و یکم زخمی شدم اما نا امید نشدم چون هنوز برگ برنده ام رو نشون ندادم .

از زبان تیره مان : خب این دختره خیلی مغرور میزنه ،، انگار نمیدونه هیچ چیز نمی تونه تیر های منو رد نکنه ،، خیلی خنگه . توصیف داستان به حالت عادی . میرونپی خیلی زخمی بود ولی امیدش رو از دست نداد . میرونپی : الهه مردگان از شما کمک می خوام ( چالش الهه مردگان کیه ،، بابا خیلی آسونه یعنی جناب تستچی بگه من تعجب نمی کنم ) ،، تا بتونم صحیح و سالم این مبارزه رو برنده بشم . تا اینو گفت الهه مردگان پشت سرش اومد و کنترلش رو بدست آورد . تیره مان : این یعنی چی ؟ .

دیپر رفت دنبال منتخب جاودانگی .دیپر رسید به یه کلبه . دیپر : فکر کنم اینجا هستش چون انگار طبق پیش بینیم اینجاست . وقتی دیپر در کلبه رو باز کرد یکی اون تو بود . دیپر : منتخب جاودانگی . منتخب جاودانگی : آره ،، حالا بیا با هم مبارزه کنیم . دیپر : چی ؟. منتخب جاودانگی : فرشته ی جاودان . وقتی اینو گفت شبیه یه فرشته شد و به طرف دیپر حرکت کرد .

( یادم رفت بگم این همون ۷ منتخب سوروفیا : داستان دیپر ( نوشته بیپر ۲ ) پارت ۴ هستش ) . دیپر فرار میکنه ،، ولی منتخب جاودانگی دیپر رو میگیره و اونو میبره به بالا ترین نقطه آسمون . منتخب جاودانگی : می خوام ببینم منتخب هفتم چقدر قویه ،، انگار ترسیده . دیپر : سوروفیا پاور گاد ( قدرت خداوندی سوروفیا ) .

دیپر : من با اینکه از بعضی چیز ها خبر ندارم ،، ولی حساب بدتر از شما ها رو رسیدم و تونستم با اون همه اتفاق قوی بشم . منتخب جاودانگی : خب باشه بزار ببینم چطور از فاصله به این زیادی جون سالم به در ببری . منتخب جاودانگی دیپر ول میکنه و در حال سقوط کردنه . دیپر : اسم اون طلسم چی چی بود یادم رفت ،، چرا چاخان بستم ،، آها ،، یادم اومد ،، فلای ( پرواز ) . و دیپر با گفتن این ورد تونست پرواز کنه . منتخب جاودانگی : آفرین ،، حالا مبارزه شروع میشه .

منتخب جاوادنگی : ضربه ی جاودانگی ( همون مشت زدنه خودمونه اما به صورت چند برابر ) . و باعث میشه دیپر طرف میرونپی پرت بشه . میرونپی : دیپر تو چطور ؟ . دیپر : سئوال رو بیخیال مبارزست ،، فعلا بجنگ . و میرونپی دیپر پیش هم میرسن و با هم متحد میشن تا منتخبان جاوندانگی و تیره مان رو شکست بدن و اونهارو ببرن . مبارزه ی سر نوشت ،، چه کسی برنده می شود . تا پارت ۶ منتظر باشید .

لطفا تست اریدا باتر فلای ،، ۷ منتخب سوروفیا ،، جاذبه صفر درجه ،، امپراطور ۷ بعد ،، نگهبان آبی ،، روح کهکشان ،، عشق و طمع ،، آبشار جاذبه تجزیه احساسات ،، بازگشت به آبشار جاذبه ،، دختر جادویی را ببینید ،، خب سوپرایز آخر تست قرار داره . تا پارت بعد . دوستون دارم . خداحافظ .