
لطفا ۱۵ لایک و کامنت
لطفا بالا رو بخونید🙏👆خب شروع کنیم از زبان مارینت:به سمت اون دختره رفتم و جلوش وایسادم.آروم بهش گفتم:چرا حلش دادی)پرو گفت:دلم خواست😏)دیگه اعصابم خورد شده بود.بلند داد زدم:بیخود کردی دختره پرو حسابتو میرسم آدریانا رو میزنی من میدونم با تو😤😡)دختره یهو تنو بدنش به لرزه درومد.گوششو گرفتم و دنبال خودم کشوندمش و به سمت آدریانا بردمش که بغل آدرین بود.دختره گریش درومد و همش تقلا میکرد که بره.بردمش پیش اونا و بلند گفتم:زود معذرت خواهی کن 😠)اونم داد زد و به دوستاش گفت بیان.دوستاشم خواستن بیان از زیر دستم بکشنش بیرون که همچین از بالای شونه بهشون نگا کردم که فک کنم خودشونو خیس کردن و پا به فرار گذاشتن.دوباره داد زدم:گفتم معذرت خواهی کن😠)اونم با گریه گفت:غ ل ط کردم ببخشید دیگه اذیتش نمیکنم😭😭)ولش کردم که بره میدونستم الان میره با ننش میاد پس خودمو آماده کردم.(مثلا خودش به آدرین گفته بود که آروم باش😐) از زبان آدرین:وقتی مارینت اونجوری سر دختره داد زد و گوششو گرفت چشام زد بیرون😳فک نمیکردم روی خشن داشته باشه.بعدش که دختره معذرت خواهی کرد ولش کرد که بره صاف وایساد که چند دقیقه بعد یه خانم با اخم اومد طرفمون که دست اون دختررو گرفته بود.فک کنم مامانش بود😰(ترسو😶)اومد جلوی مارینت وایساد و گفت:به چه حقی گوش دختره منو کشیدی😡)مارینتم خیلی با آرامش گفت:کاری که حقش بودو باهاش کردم😶)اون خانمه هم چشمش افتاد به آدریانا و گفت:حالا که تو این کارو کردی منم همین کارو با دختره تو میکنم😠)وقتی گفت دختره تو یه جوری شدم و به این فک کردم که یه روزی مارینت میشه مامان آدریانا(خاک تو سرت میخواد بچتو بزنه اونوقت تو مثل درخت وایسادی😑)
خانمه دستشو به سمت آدریانا برد و خواست گوششو بکشه که مارینت دستشو گرفت و همچین با شتاب پرت کرد که بدبخت دستش کنده شد.مارینت رفت جلوی صورتش و با لحنی تهدید آمیز گفت:یه بار دیگه کافیه به آدریانا نگا کنی تا حسابتو برسم دیگه دست زدن بهش که هیچی نیست از ۱۰۰ متریم بهش نگا نمیکنی فهمیدی😠)خانمه اولش یه لحظه صورتش ترسیده شد ولی بعدش دوباره جدی شد و گفت:تو به چه حقی با من اینج.....)که حرفش به خاطره گلدی که مارینت به پاش زد قط شد و شروع کرد به دادو حوار کردن😶بابا ایول به مارینت😅خانمه هم خواست بیاد مارینتو بزنه که مارینت یه کف گرگی گذاشت رو صورتش که رو صورت خانمه جای دست مارینت قرمز شد😂گریش درومد و دست بچشو گرفت و رفتن😏.مارینت برگشت سمت آدریانا که داشت با اون چشمای از حدقه درومدش نگاش میکرد و گفت:جاییت درد میکنه😥)آدریانا هم آروم سرشو به معنای آره تکون داد و مارینت اومد و از بغل من گرفتش و رفت سمت ماشین.منم رفتم تو ماشین و به زور خندمو کنترل میکردم😅
رسیدیم خونه که مارینت سری آدریانا رو برد تو حموم و شلوارشو داد بالا و برگشت رفت تو آشپزخونه و یه دسمال و یه چشب زخم از کابینت برداشت و دوباره رفت حموم.با دسمال خونه روی زانوی آدریانا رو تمیز کرد که آدریانا قیافش از درد رفت تو هم😣مارینت که قیافه آدریانا رو دید آروم تر دسمالو روی زانوش حرکت داد و بعدش چسب زخمو زد روی زانوش و بغلش کرد و برد تو اتاقش تا لباساشو عوض کنه.منم رفتم تا لباسمو عوض کنم. از زبان مارینت:بعد از عوض کردن لباسای خودم و آدریانا رفتیم رو تخت و خوابیدیم که آدریانا انقد چسبید بهم که داشتم خفه میشدم😅😵وقتی بلند شدم دیدم آدریانا پیشم نیست.از رو تخت بلند شدم و رفتم از اتاق بیرون که صدای پیانو شنیدم و به دنبال صدا رفتم.به یه اتاق رسیدم که لای درش باز بود.به توی اتاق نگا کردم(فضول😒)که آدرینو در حال پیانو زدن و آدریانا رو در حال رقصیدن دیدم🙂رفتم توی اتاق که آدریانا تا منو دید با اون پا های کوچولوش تند تند اومد سمتم که وسط راه داشت میفتاد که از بازو هاش گرفتم😅.نگا کردم دیدم آدرین داره لبخند بهمون نگا میکنه که یهو دلم یه جوری شد.خاککککککک تو سرممممم😱فهمیدم این حسم چیه فک کنم ع عاش عاشق آدرین شدم😰
با دو از اتاق اومدم بیرون و رفتم تو اتاقمو درو بستم و به نفس نفس زدن افتادم.رفتم و با صورت افتادم رو تخت و هی به خودم فوش میدادم😐آخه من چرا باید عاشق کسی بشم که آزارم میداد البته از حق نگذریم نکات مثبتم داخل آدرین هست مثلا خیلی جذابه,به موقش مهربونه,با دخترش خوب رفتار میکنه,بدنشم که دیگه نگم🤤🤤🤤 سرمو محکم به اطراف تکون دادم تا از فکر این چیزا بیام بیرون.که صدای دسکیره درو شنیدم که نمیتونه باز بشه.رفتم و درو باز کردم که دیدم آدریانا رو نوک پاهاش وایساده تا قدش به دسکیره در برسه ولی نرسیده😅بغلش مردم و آوردمش تو که گفت:مارینت)گفتم:بله)گفت:من میخوام آشپزی کنیم)گفتم:چی میخوای درست کنیم)گفت: میخوام با هم دیگه کلوچه درس کنیم🍪)گفتم:باشه)و رفتیم پایین
آدرین رو مبل نشسته بود و داشت کارتونه آمفیبیا رو میدید(خیلی قشنگه🙂)معلوم بود داشته با آدریانا نگا میکرده که چشمش به ما افتاد و گفت:چیکار میخواید بکنید)آدریانا با اون لحن بچگونه و گوگولیش گفت:میخوایم کلوچه درست کنیم)اونم گفت:باشه)و نشست و بقیه کارتونو نگا کرد😶رفتم وسایل مورد نیاز برای درست کردن کلوچه رو آوردم.داشتیم با آدریانا خمیرو با وردنه صاف میکردیم که متوجه آدریانا شدم.داشت خیلی آروم با اون دستای کوچولو موچولوش وردنرو عقب جلو میکرد و به یه جا خیره بود .رد نگاهشو گرفتم که رسید به تلوزیون فهمیدم محو کارتون شده😇یکم به انگشتم آرد زدم و زدم نوک دماغ آدریانا که حواسش اومد سر جاش و با چشاش سعی داشت به دماغش نگا کنه که چشاش چپ شد😅بعدش مشتای کوچیکشو پر از آرد کرد و تو یه ثانیه ریخت رو من😶منم ریختم رو اون همینجوری داشتیم رو هم آرد میریختیم که متوجه صدای خنده شدم نگا کردم دیدم آدرینه که از خنده کم مونده بود میزو گاز بگیره.به سرو وضمون نگا کردم که دیدم مثل روح شدیم خودمونم خندمون گرفت😂داشتیم میخندیدیم که صدای زنگ در اومد آدرین که داشت بیهوش میشد از خنده پس من رفتم درو باز کردم که دیدم.....
تمامممممممم خب خیلی ممنون که نظر میدید و حمایت میکنین🙂لطفا برای پارت بعد ۱۵ لایک و نظر به داستان My beautiful spy هم سر بزنید داستانش جالبه💖😊و یه چیز دیگه پارت بعدیو یکم دیر میزارم چون میخام تستای دیگه هم درس کنم پس ببخشید اگه دیر گذاشتم😚💗خداحافظظظظظظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام داستانتون واقعا عالی هست ولی من فصل اول رو پیداش نمیکنم میشه بگید چجوری پیدا کنم
ممنون عزیزم روی پروفایلم ضربه بزن تمام تستام میاد
مرسی عزیزم که داستانم رو معرفی کردی
خواهش میکنم عزیزم به هر حال قول داده بودم💖
راستی پارت بعدش پیرزن خرفت میاد کاری کن مرینت حقشو بزاره کف دستش خدایی لایلا به اون پیری چجوری شده بازیگر ی وقت فیلمو به گند نده
پارت بعد رو بده بیاد دیگه چرا پارتاش انقدر دیر میاد عرررررررررر😭😭😭😭
بچه ها پارت بعدو دیر میدم چون نتم تموم شد و مامانم گیر داد انقدر کلت تو تبلت نباشه و درستم بخون
نمیدونم کی مینویسم ولی سعیمو میکنم زود بنویسم💖
جادوگر لایلا وارد میشود
بعدی
عالی بود توروخدا بنویس ییییییییییییییییییییییییییی هر وقت پارت بعدی منتشر شد به منم بگو اجی
عااالللییییییییی بوووودددد😍😍
کامنتا ۲۹ تا شد دیگه قسمت بعدیو بزار😭😭😭
عالی بود ادامه بده👍
بزار بعدی رو الان ۳۲ نفر لایک کردن و ۲۷ نفرم کامنت کردن
به داستانم سر بزن