
داستان 2 نوجوان عاشق، آیا به هم میرسند؟
این داستانی است درباره زندگی 2 نوجوان دو کسی که برای رسیدن به هم تلاش میکنند. داستان الینالیا و تام.
الینالیا دختری زیبا با چشمانی سبز و موهایی پرکلاغی بود. دختری باهوش و عاشق پیشه، اما هیچ کس نمیدانست که او دختری عاشق پیشه و مهربان است. نمیگذاشت کسی از درونش با خبر شود. همه میدانستند الینالیا به عنوان یک بازیگر کارش را خوب بلد است اما در عین حال بسیار جدی است. دختری بازیگر که موسیقی مینوازد. اسم واقعیش الینالیا نبود. رینو اسم او بود اما به خاطر عشق او به موسیقی همه او را الینالیا صدا میزدند.
این داستان دو نوجوان عاشق است. یک عشق معمولی نه، عشقی است که رو به سیاهی میرود و هر دو را در خود فرو میبرد.
الینالیا دختری زیبا با چشمانی سبز و موهایی پرکلاغی بود. دختری باهوش و عاشق پیشه، اما هیچ کس نمیدانست که او دختری عاشق پیشه و مهربان است. نمیگذاشت کسی از درونش با خبر شود. همه میدانستند الینالیا به عنوان یک بازیگر کارش را خوب بلد است اما در عین حال بسیار جدی است. دختری بازیگر که موسیقی مینوازد. اسم واقعیش الینالیا نبود. رینو اسم او بود اما به خاطر عشق او به موسیقی همه او را الینالیا صدا میزدند. و صد البته، برای دوستانش الینا بود.
در این بین پسری بود به نام تام، پسری با موهای طلایی و گونه هایی گلگون، از چشمانش اعتماد و عشق میبارید.
روزی که تام الینالیا را دید درونش دگرگون شد. از سر و روی تام همیشه محبت و عشق میبارید اما به سادگی کسی را نمیپذیرفت. تا به حال خیلی ها سعی داشتند خود را به تام نزدیک کنند اما... تام همشان را پس زده بود.
روزی که هر دو برای نقش های اصلی انتخاب شدند، تام الینالیا را برای اولین بار دید. یکی از ویژگی های بارز تام، درونگرا بودن او بود. میدانست نمیتواند بدو الینالیا زندگی کند، میدانست اصلا نمیخواهد بدون او زندگی را ادامه دهد، او عاشق الینالیا شده بود.
عشقی که دوران سیاهی در پیش داشت!
ممنون که خوندین حتما نظر بدید که ادامه بدم یا نه
ممنون که همراهم بودید!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادامه بده ببینم چی میشه =)
اداه بده . حتما . باحاله