اینم پارت اول امیدوارم خوشتون بیاد💜💜💜
(علامت ها: سوآه@. مادرسوآه=، جونگ کوک*، پدر سوآه(رئیس شرکت)%، یونگی&، جیهون$)
از زبان سوآه: باصدای زنگ گوشی از خواب پاشدم یه کش و قوصی به بدنم دادم و بلند شدم دست و صورتم رو شستم و رفتم پایین دیدم مامانم داره صبحانم را آماده میکنه رفتم نشستم و گفتم @پس بابا کو؟=صبح زود رفت شرکت@چرا هیچوت نمیتونیم با هم صبحونه بخوریم؟=چون بابات صبح زود پا میشه و تو تقریبا لنگه ی ظهر بیدار میشی واسه همین@ اما هنوز ظهر نشده که؟=خب بابات صبح زود میره@هعی..(و بعد شروع کرد به خوردن وقتی صبحانش رو خورد از مامانش تشکر کرد و رفت پیش دوستش جیهون)
از زبان جونگ کوک: صبح زود پاشدم سریع صبحانه خوردم و رفتم شرکت، یکی از کارمندا اومد به جونگ کوک گفت رئیس کارش داره(یعنی پدر سوآه)
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
نه خوشم اومد😃
خوشحالم خوشت اومده💜
عالی ❤
مرسی عشقم خودت عالی هستی💜
سلام آجی داستانت عالی 💖 💜 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 پارت 3 رو زود تر بزار
مرسی عزیزم😙😙
باشه حتما❤❤
عالی بود حتما پارت دوم رو بزار خوشم اومد از داستانت 😉☺
ممنون باشه حتما تو صف برسیه خوشحالم که از داستانم خوشت اومده
عالی ❤❤😁
مرسی خودت عالی هستی
وای داستانت خیلی خوبه منتظر پارت بعدی هستم❤😙
خیلی ممنون نظر لطفت گلم
لطفا زود بزاررررر عالیهههه 😱😍
باشه حتما
عالییی بودددددد بالاخره اومد پارت اولششش😱😍
خیلی خوبه که خوشت اومده انرژی گرفتم.