دوستان پارت قبلی اشتباه خورده بود 8 ولی 7 بوده😊
که یهو یه شرور پیدا شد من و آدرین رفتیم به آلیا گفتیم که یه کاری برامون پیش اومده و باید بریم بعد گفت باشه نینو هم اومد بهش گفتیم گفت باشه اگه شد برای شام بیاین گفتیم حالا ببینیم چی میشه 🌹 و رفتیم بیرون تو یه کوچه تغیر شکل دادیم «نکته :کارین باهاشونه و بچشونو گرفته 😉» و رفتیم دیدیم شرور اسمش رو گذاشته کارکتر 🤕 رفتم به کارکتر گفتم کارکتر «نکته 2:قدرت کارکتر میتونه از قدرت هر کسی تقلب کنه و میتونه خودشو به هر شکلی در بیاره 😶 »بیا یک معامله کنیم گفت چه معامله ای؟ گفتم چی دوست داری گفت به تو چه 😒 گفتم من میخوام باهات معامله کنم ام تو معجزه گر هامون را میخوای نه گفت درسته گفتم خب من معجزه گر هامون را میدیم از زبان ارباب شرارت:کارکتر خیلی زود معامله را انجام بده در عوضش تو هم یه چیزی بده که قبول کنه نمیتونم دیگه تحمل کنم کارکتر : چشم ارباب شرارت 😈🌟 لیدی باگ : گردونه ی خوش شانسی چی 🎸 گیتار گربه سیاه :بانو ی ما تو بلدی میخوای گیتار بزنی لیدی باگ : نه هنوز از اون تیر پلاستیکی ها داری گربه سیاه: اره بیا لیدی باگ: ممنون و با تار های گیتار تیر هارا بهش پرت کردم همون لحظه یهو اون گفت لیدی باگ داری میزنی زیر قولت گفتم نه فقط میخواستم بهت بگم در عوض معجزه گر هامون چی میدی گفت چی میخوای گفتم معجزه گر ارباب شرارت و مایورا گفت ارباب شرارت میگن معامله قبول گفتم باشه 👍بعد هم معجزه گر هاکماث برامون اومد و مایورا یهو شرور خونثا شد و معجزه گر های ارباب شرارت و مایورا را گرفتم دستم نورو و دوسو اومدن بیرون سلام کردن باهم رفتیم عمارت مون معجزه گر هارا گذاشتیم و رفتیم مهمانی تولد آیدا و آرین خلاصه شما خوردیم امدیم عمارت مون و خوابیدیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)