
پارت چهارم امیدوارم خوشتون بیاد
یک در سفید هم رنگ دیوار اون کنار بود دستشم خیلی کوچیک بود. رنگشم هم رنگ در بود. _ رونیا چیزی در مورد اینجا نگفته بودی + منم چیزی راجبش نمیدونستم _ باورم نمیشه منم وقتی اومدیم چیزی ندیدم
مایا: اونجا حموم و سرویسه. وقی از بالا اومدم یه نوری افتاد رو دستگیرش و دیدمش. فقط به یکم تمیزکاری نیاز داره _ اینجا که خیلی تمیزه با سرعت اومد سمتمون: چی؟ متمئنم اینجا پر خون بود منم تمیزش نکردم _هرهرهر! شوخی جالبی بود:| صورتش این گچ دیوار سفید شده بود و زبونشم بند اومده بود: + ب بخدا ر راست م میگم
_خب پس یعنی میگی وقتی اومدی و اینجا رو نگاه کردی پر خون بوده ولی الان تمیزه + اوهوم _ تو بعد از اینکه اومدی پایین تمام این مدت پایین بودی؟ +اوهوم _ کسی نیومد پایین + اول رونیا بعدشم تو. چطور؟ _ گفتم شاید آوینا اومده و تمیز کرده
+ نه اون از بعد تقسیم بندی اتاقا نیومد پایین _ بریم یه خبری اش بگیریم. نمرده باشه یه وقت *خندیدیم* نشستم رو مبل جلو تلویزیون کنار مهرنوش و چشام زدم به تلویزیون ما نفهمیدم چی شد ذهنم تماما مشغول حرف مایا بود.
_مایا +آروشا _ میگم تو متمئنی که اونجا پر خون بود؟ + نکنه میخوای بگی من توهم زدم _ نه مسئله اینه که اخیراً داره اتفاقای عجیبی میفته + مثلا چی؟ _ خواستیم بیایم مسافرت و همه هتلا پر بود. یا....
حرفمو خوردم +راحت باش بگو _اعم، خب، چجوری بگم، راستش داستان مربوط به شیبه که اومدم خونتون + اوووم پس داره جالب میشه _ میدونی راستش رونیا:
بچه ها بیاید شام + پاشو بریم غذا بخوریم حالا بعدا در موردش صحبت میکنیم پا شدم و با مایا رفتیم به سمت آشپزخونه رونیا: اع بچه ها اومدید. آوینا هنوز نیومده. آروشا میشه بری صداش کنی شانه بالا انداختم: البته
رفتم طبقه بالا و در اتاق آوینا رو زدم + بله _ منم + زیبا بود ولی تو کیی؟ :| _آروشا ام درو باز کرد. نیم نگاهی بهش انداختم. یک شلوار جین آبی پررنگ پوشیده بود با یه بلوز بافتنی سفید _ چه خبر خانوم خانوما! خبری ازت نیست. دیگه تحویل نمیگیری + یادم نمیاد سفارش داده باشم _ واقعا ممنونم :|
+*خندید* خب! چی شده؟ _ رونیا صدات زد برای شام نیومدی گفت بیام احضارت کنم + دستت درد نکنه اومد بیرون خواست درو ببینده که نزاشتم _ کو صب کن ببینم. این اتاق چجوری که فقط این اتاقو میخواستی.
لایک و کامنت فراموش نشه D؛
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
خوشحالم خوشت اومد
فعالیتت رو دوباره شروع کردی:)