7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Hunti(eg انتشار: 3 سال پیش 381 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
................
از زبان دلوین.
دستمو زیر سرم گذاشته بودم و به سقف نگاه می کردم.
صدای در بلند شد.
_بیا تو.
دی.او اومد داخل تو دستش یه سینی غذا بود.
دی.او : کامل گشنته برات غذا اوردم بیا بخور.
_مرسی ولی اشتها ندارم.
دی.او : بیخیال ستاره ی اکسو که نباید گشنه باشه می دونم گشنته بیا دیگه اذیت نکن.
به هر نحوی که شده بود غذا رو بهم خوروند و رفت.
نشستم کنار تختم و از زیرش جعبه ی مخصوصم رو در اوردم داخلش عکسای خودمو و مامان بابا یا عکسای تکی خودم بود.
هر وقت دلم می گرفت نگاشون می کردم.
بازم اشکام ریخت و من آروم بودم.
اصلا متوجه ی هیچی نبودم سرمو گذاشتم روی دستم و چشمای سرخمو بستم.
حضور کسی رو کنارم حس کردم ولی سرمو بلند نکردم دستش رو دستم نشست.
_ولم کن.
سهون : ببخشید.
_مهم نیست.
سهون : باز گریه کردی که.
_به تو مربوط نیست برو و منو تنها بزار لطفا.
سهون : نمی تونم تنهات بزارم تو داری اشتباه می کنی با هر بار دیدن اینا بیشتر خودتو عذاب می دی و فراموش کردن خاطرات گذشته برات سخت می شه.
عکسی که لای انگشتام بود رو ازم گرفت و همراه جعبه از اتاق رفت بیرون دنبالش دویدم.
_سهون وایسا چیکار می کنی ؟
کنار شومینه ایستاد جعبه رو پرت کرد داخل آتیش.
جیغم بی اختیار بلند شد پاهام سست شد و افتادم رمین.
_چیکار کردی ؟؟
دوید طرفم و محکم بغلم کرد حسش ازارم می داد بهش مشت زدم ولی ولم نکرد و بیشتر فشارم می داد.
کای : سهون نکن داری اذیتش می کنی.
سهون : من خودم می دونم دارم چیکار می کنم.
_حالم ازت بهم می خوره.
سهون : می دونم.
بکهیون اومد جلو و دستام رو گرفت.
بکهیون : این چرا انقدر سرده داره می لرزه.
سهون : فشارش افتاده الان درستش می کنم.
بغلم کرد بردم تو اتاق و گذاشتم رو تخت پتو رو کشید روم.
دندونام بهم دیگه می خوردن خیلی سردم بود نمی دونم چرا یه دفعه اینجوری شد.......
صبح روز بعد.
پاهامو بیشتر تو جام دراز کردم که فک کنم با یه چیزی برخورد کرد دستامم بیشتر کش دادم که سه تا آخ با هم بلند شد زود از جام بلند شدم دیدم چانیول سمت راستم کنار تخت نشسته و دستش رو چشمشه شیومین هم سمت چپمه اونم دستش رو چشمشه.
_شما اینجا چه شکری می خورید دقیقا ؟
چانیول : دیشب عرور دادی بدبخت ما هم ترسیدیم تو خوابم بخوای خودکشی کنی...
شیومین : برا همین اینجا موندیم.
_جنابعالی زدی چش و چالمون رو ناقص کردی.
_صبر کن ببینم صدای کی بود ؟
چانیول : باید به اطلاعتون برسونم کخ بک هم دیشب اینجا بود.
_پس چرا من نمی بینمش ؟
شیومین : با اجازت پایین تخت خوابید و تو با لگدی که زدی بیچاره ناقص شد اونا نگاه کن.
یکم خم شدم وقتی دیدمش کم مونده بود جر بخورم چشم سمت راستش شده بود بادمجون.
بکهیون : چیه خوشگل شدم.؟
_خیلی.
بکهیون : باید بگم که امروز تمرین داشتیم و چند روز دیگه هم اولین کنسرتمون با توئه.
_عب نداره حالا هر سه تاتون از اتاق محو شید.
زود رفتن بیرون و من تنها شدم.
به نظرم حق با سهونه من باید خودمو تغییر بدم نمی تونم تو گذشته زندگی کنم.
_پسرا از روزی که اومدم هم براتون دردسر درست کردم هم اذیتتون کردم ببخشید ولی دیگه از امروز اجازه نمی دم اتفاقی بیوفته.
سوهو : نه تو خودتو ناراحت نکن هیچی تقصیر تو نیست.
بکهیون : حتی این بادمجون زیر چشم من ؟؟
لی : من گفته بودم این دختره دست بزن داره گوش ندادید الان لی سومان بک رو جر می ده.
چن : بابا می گیم با یکی از هیترا دعواش شده چیزی نمی شه که.
چانیول : در ضمن امروز تمرین نداریم باید رو آهنگ جدیدمون کار کنیم.
_پس سهون کو ؟
چانیول : کل شب اون داشت ازت مراقبت می کرد بعدش ما دیدم خسته است گفتیم تو برو ما هستیم الان احتمالا خوابه می رم بیدارش کنم.
_نه خودم می رم.
در زدم جواب نداد رفتم داخل بیشعور داشت با گوشیش ور می رفت.
_تو بیدار بودی ؟
سهون : ها کی من ؟
_نه زن هاشم رو میگم.
سهون : چی گفتی ؟
_ولش پاشو زود باش وقت نداریم باید بریم رو آهنگ جدید کار کنیم.
سهون : جای تشکر کردنشه.
_چیزی گفتی ؟
سهون : نه گفتم برو من چند دقیقه دیگه میام.
_باشه.
اومدم بیرون خودمم رفتم آماده شدم.(عکس لباسش بالا هست)
سوهو : بچه ها برا امروز کافیه همه خسته شدیم.
_وقتی برگشتیم من براتون غذا درست میکنم.
همه با لبخند نگام کردن خواستیم بیاییم بیرون که یه سنگ محکم به پیشونیم برخورد کرد.
چن : پس این بادیگاردا کجان ؟
سوهو : داره خون ازش می ره.
دی.او : باید بریم بیمارستان.
_نه نه من خوبم چیزیم نیست.
کای : نمیشه.
_من خودمم بلدم پانسمان کنم.
اعضا : نه.
......................
دکتر : زخمش عمیق نیست ولی خوب شد اوردینش چون ممکن بود عفونت کنه.
_ازتون ممنونم.
دکتر : هر روز پانسمان رو عوض کنید.
_باشه.
دکتر : راستی باید چندتا آزمایش ازتون بگیریم چون کم خونی دارید و این براتون مضره.
سوهو : خودت خبر داشتی ؟
_نه آخه خیلی وقته نیومدم آزمایش کم خونی بدم برا همین نمی دونستم.
دکتر : شما اینجا بشینید تا بگم پرستار بیاد.
آزمایش رو دادم رفت بعدش با پسرا برگشتم خوابگاه.
فردا قرار بود جوابش بیاد خودم می خواستم برم بگیرمش.........
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی بود پارت بعد رو کی میزاری؟
مرسی عزیزم امشب می زارم 😊💖