10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝓕𝓪𝓽𝓮 انتشار: 3 سال پیش 52 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچہ ھا پارت ھا بہ ھم ربط دارن پس پارت ھای قبل رو بخونید
خب بریم کہ شروع کنیم
کہ یہو دیدم کت نوار رو پشت بوم خونموم نشستہ و دارہ آواز میخونہ میگہ یہ پیشی کوچولو روی پشت بوم کاملا تنہاست بدون بانوش کہ من امدم رو بالکن و گفتم وای چہ آھنگ قشنگی کت نوار گفت آ ممنون مادرم این آھنگ رو میخوند من گفتم میخوند؟؟ الان دیگہ نمیخونہ ( بچہ ھا ماری میدونہ مادر کت نوار یعنی آدرین ناپدید شدہ البتہ این الکی چون مادر آدرین زیر خونشون ھست چون ھویتش رو میدونہ الان دارہ الکی میگہ کاملا از زندگی آدرین خبر دارہ ) کت نوار گفت مادر من ناپدید شدہ وقتی کہ 2 سالم بود از اون بہ بعد پدرم باھام سرد برخورد کرد گفتم وای خیلی متاسفم کت نوار کت نوار گفت نہ تقصیر تو کہ نیست گفتم راستی تو شعری کہ داشتی میخوندی گفتی بانوش مادرت خودش یہ بانو ھست اونوقت چرا اینو گفت باید میگفت شاھزادہ ای یہ چیزی تو ھمین مایہ ھا کت نوار گفت نمیدونم و بعد گفت از ھم صحبتی باھات خوشحال شدم و دستم رو بوسید و رفت گفتم بہ سلامت و رفتم پایین گرفتم خوابیدم
فردا صبح🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
رفتم مدرسہ کہ دیدم لوکا دارہ با مرینت حرف میزنہ و کاگامی ھم چسبیدہ بہ آدرین اول باید اون سوسک ژاپنی ( اشارہ بہ کاگامی ) رو از آدرین جدا کنم و بعد برم سراغ مرینت و لوکا ( چون لوکا نمیتونہ تو جمع مرینت رو ببوسہ ماری یعنی من اول رفتم سراغ آدرین و کاگامی ) رفتم پیش آدرین و کاگامی گفتم وای آدرین میشہ یہ لحظہ بیای بعدش آدرین بہ کاگامی گفت متاسفم کاگامی باید یہ لحظہ برم پیش ماری کاگامی گفت بیا باھم بریم میخواست گونہ آدرین رو ببوسہ کہ من رفتم پشت سر کوہ و موھای کاگامی رو کشیدم و انداختمش پایین ( بچہ ھا کاگامی و آدرین نشست بودن رو سر کوہ ) و سریع پنہان شدم پشت سر کوہ ھم یہ گودال گل ( بچہ ھا از این 🌹ھا نہ منظورم از ھمون ھایی ھست کہ خوک ھا دوست دارن توش شنا کنن ) و ماسہ کاگامی بہ حدی کثیف شد کہ پیادہ سریع رفت خونشون من کہ داشتم از دور قہقہہ میزدم و رفتم پیش آدرین و گفتم راحت شدی آدرین گفت ممنونم ماری و حالا میریم سراغ مرینت و لوکا کہ زنگ خورد رفتیم سر کلاس کہ خانم بوستیہ امد و حضور و غیاب کرد کہہہہہ یہو
صدای بومممممممممممممم امد خانم بوستیہ گفت ھمین الان برید خونہ ھاتون فراموش نکنید فصل 3 و 4 فارسی رو بخونید ما ھم سریع جیم شدیم رفتم تو یہ کوچہ و تغیر شکل دادم رفتم بہ جایی کہ شرور بود دیدم لیدی باگ و کت نوار ھنوز نیامدن گفتم خب مثل اینکہ باید یہ ذرہ با این شرور سر کنم گفتم آھای سلام شرورہ شرور گفت بانوی معجزہ اسا سریع معجزہ گرت رو بدہ بہ من من گفتم شرمندہ حتا اگہ بخوام معجزہ گرم رو بہت بدم نمیتونم چون معجزہ گر من احساساتمہ کہ بہ این قلب روی لباسم وصلہ گرفتی شرور گفت پس میکنمش با خودم گفتم عجب خ*ر*ی*ہ* بعد گفتم خب بیا بکن بعد رفتم سراغ شرور بعد 5 دقیقہ جنگ با شرور لیدی باگ و کت نوار باھم امدن گفتم بہ بہ چہ عجب امدین میخواستی من ق*ی*م*ہ ق*ی*م*ہ بشم بعد بیاین گفتن ببخشید بعد رفتیم سراغ شرور بہ زور شکستش دادیم رفتم خونہ درسام رو نوشتم کہ آنی امد و گفت ماری تو باید قدرت رو داخل 1 زیورالات بریزی گفتم برای چی گفت برای اینکہ بدن انسان در برابر قدرت ما کوامی ھا ھیچیہ اونوقت چہ برسہ بہ احساسات گفتم باشہ و یہ گوشوارہ برداشتم و آنی یہ کاری کرد کہ قدرت بیاد داخل اون گوشوارہ و گوشوارہ رو کردم گوشم و رفتم غذا خوردم کہ یہ پیام از طرف وبلاگ آلیا امد نوشتہ بود سلام بہ ھمگی من امروز براتون یہ مصاحبہ با ابرقہرمانا دارم کہ یہو یادم افتاد کہ دیروز آلیا ازمون خواستہ بود باھاش مصاحبہ کنیم ما ھم قبول کردیم اونم ساعت 6 🤯🤯🤯🤯 الان 5 دقیقہ بہ 6 ھست سریع تبدیل شدم و رفتم بہ محل قرار خوشبختانہ بہ موقع رسیدم لیدی باگ و کت نوار زودتر از من رسیدہ بودن گفتم ببخشید دیر کردم و نشستم رو مبل
کہ آلیا شروع کرد بہ سوال پرسیدن
ما ھم ھی جواب میدادیم کہ آلیا یہ سوال پرسید کہ ما موندیم چی بگیم اون سوال این بود
خیلی خب تمام شد
لایک و نظر فراموش نشہ
برید صفحہ بعدی چالش دارم باییییی
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
ج چ:شما عاشق کی هستین؟
این بد بخت هاتوی پاریس هم فارسی میخونن؟