راهنمای دختران امروزی ۱

چطور دوستی کنیم

مهد کودک را به یاد دارید ؟ به عقب برگردید دوستی کردن و پیدا کردن دوست خیلی راحت بود پدر و مادر آن زمان بازی شما را مشخص می کردند اگر با دوستتان دعوایتان میشد بزرگترها دخالت و همه چیز را آرام می کردند. حالا شما بزرگ شده اید خیلی تغییر کرده اید دوستانتان را خودتان انتخاب می کنید و سعی می کنید مشکلاتتان را خودتان حل کنید شما انتظار بیشتری از آنها دارید و آنها هم همینطور . شما یاد گرفته اید دوستی جاده دو طرفه است و هر دو طرف این رابطه باید برای موفقیت آمیز بودن رابطه تلاش کنند وقتی دوستتان روز بدی را پشت سر گذرانده شما به حرف او گوش می دهید او هم متقابلاً همین کار را برای شما می کند فرقی نمی‌کند هر دوی شما مسئول هستید با هم برابرید وقتی باید باهم کنار بیاید همین کار را بکنید هر دوی شما نظرات همدیگر را خوب میدانید رابطه دوستی با روابط دیگر متفاوت است شما ممکن است برای دوستی که در مواقع ناراحتی شما را می خنداند احترام باشید شاید برای دوستی که مشکلات شما را حل کند ارزش قایٔل شوید بالاخره برای همه دوستی ها حتی بهترین هایشان هم دارای پایه و اساس مشترک هستند

ویژگی های دوست خوب: نظرات بعضی از دختران :(( بین هر نظر * میزارم ))یک دوست خوب واقعی باید شما و افکار شما را درک کند و رازدار باشه وقتی دوستتون دروغ میگه با این کارش برای مدت طولانی رابطه شما را خراب میکنه *یه دوست واقعی شرایط سخت و تنها نمیزاره* دوست کسیه که شما رو بخندونه نه کسی که به شما بخنده و باعث ناراحتی شما بشه*دوست واقعی برای هر چیز کوچولویی عصبانی نمیشه* من از دوستی خوشم میاد که خوب راستگو باشه وقتی با او هستم بهمان خوش بگذره خلاق هم باشه اینطوری دیگه هر کسی حوصله مان سر نمیرود* من فکر می کنم دوست واقعی کسی که شما را به خاطر خودت رو دوست داشته باشه دوست صمیمی من معروف تر از من و دوستان بیشتری هم داره می تونست به جای من فرد دیگری را به عنوان دوست صمیمی انتخاب کند اما من را انتخاب کرد چون دوستم دارد* دوست کسی که بتونی بهش تکیه کنی نه اینکه فقط به حرف بگه همیشه کنارت میمونه این قضیه به اعتماد‌کردن مربوطه*«اتمام نظرات» شما چه می گویید درباره آنچه فکر می‌کنید چه چیزی باعث میشود یک نفر بتواند دوست خوبی باشد روی یک برگه کاغذ از ویژگی‌هایی که یک دختر باید داشته باشد تا بتواند دوست خوبی برای شما باشد بنویسید کنار مواردی که خودتان می توانید بدون آنها دوست خوبی باشید بگذارید

(( برای آزمون ها تست جدا میسازم)) لیدیا دختری با قد کوتاه شجاع خلاق است او ۴ یا ۵ نفر از دوستانش در مدرسه می گردد با اینکه دختر معروفی نیست از بقیه هم چیزی کم ندارد لیدیا عاشق این است که حرفش را رو راست بزند که بعضی وقتها هم این کارش او را به دردسر می اندازد اما در عین حال دوست دارد همیشه به دیگران کمک کند دلش‌خواهد دوستانش هم همین طوری فکر کنند بنابراین هر وقت فاجعه‌ای رخ می دهند او از دوستانش کمک می‌گیرد. چه اتفاقی افتاد؟ برادر لیدیا رندی در حال شنا و شیرجه زدن در دریاچه پاهایش را از دست داد و مجبور شد از ویلچر استفاده کند لیدیا دو سال از برادرش کوچکتر است او را دوست دارد و تحسینش میکند حادثه ای که برای او اتفاق افتاد شوک جدی به لیدیا وارد کرد .

لیدیا ناراحت بود و می ترسید تاحدی که نمی دانست چه باید بکند بعضی وقت ها با پدر و مادرش همدردی میکرد چون میدانست آنها ها هم شوکه شده اند او نمیخواست ناراحتی و نگرانب آنها را بیشتر کند بنابراین ناراحتی و غصه ی خود را به مدرسه می برد و با دوستانش صحبت میکرد آن ها بعضی وقت ها گوش میدادند اما خیلی حرف نمیزدند لیدیا فهمیده بود دوستانش احساس خوبی ندارد مثل این بود که آن ها لیدیا را درک نمیکنند بعد از مدتی او دیگر درباره ی برادرش حرف نمیزد و وانمود میکرد همه چیز خوب است . اما ابن طور نبود لیدیا نیاز داشت با کسی حرف بزند او خودش را به همه می چسباند تلاش میکرد تا در هر گفت و گویی شرکت کند و در هر اتفاقی که می افتد نقش داشته باشد. او به خاطر آورد من خیلی حساس و عصبی شدم و از اینکه طرد بشم میترسم اما این چیزی بود که اتفاق افتاده بود . دخترها به خاطر کارهای لیدیا او را از گروه بیرون انداختند و حتی یک لیست بزرگ از کارهای آزار دهنده لیدیا نوشتند و به او دادند و لیدیا فکر کرد بدتر از این نمیشود

او چه کار کرد؟ دل لیدیا شکسته بود بیشتر وقت خود را در خانه می‌گذرد سفت و سخت به خانوادش چسبیده بود خیلی گریه می کرد به طوری که خودشان این گونه توصیف می‌کرد کاملاً خل شده بودم او آهنگ مینوشت را با پیانو و ویولن می زد موسیقی واقعا به او کمک کرده بود بعد از چند هفته لیدیا با دختری به نام گریس آشنا شد اون همیشه آخر کلاس می نشست و سرش تو لاک خودش بود قبل از این اصلا توجهی به او نکرده بود اما حالا با هم دوست شده بودند خیلی هم با هم گرم گرفته بودند و بیرون می‌رفتند لیدیا به خاطر می آورد که هیچ وقت خسته نمیشد او می‌گفت که گریس مثل فرشته نجات است که کمکش کرده بود و در مدت زمانی که لیدیا در شرایط بدی بود او را تنها نگذاشته وقتی لیدیا به همه کسانی که معلول نبودند و در مکانهای مخصوص معلولها پارک می کردند بد و بیراه میگفت به او گوش می داد وقتی لیدیا تقلا کردن برادرش را می دید و نمی‌توانست حرف بزند وقتی گریه می‌کرد گریس در کنارش بود یک روز وقتی حالش خیلی بد بود برای او دو شاخه رز صورتی برد به خاطر اینکه به لیدیا بگوید حواسش به او و مشکلاتش هست

(چه تاثیری داشت؟) در حالی که خانواده لیدیا تلاش می کردند خودشان را به شرایط جدید تطبیق دهند و آن را بپذیرند زندگی ثبات بیشتری پیدا می کرد امروز گریس یکی از بهترین دوستان لیدیا گروه قدیمی؟ آن ها سرانجام تصمیم گرفتن رفتار خوبی با لیدیا داشته باشد او به رابطه اش با آنها ادامه داد اما دیگر مثل قبل نبود وقتی به گذشته نگاه می‌کند می‌گوید اونا آدم بدی نیستند اما معنی دوست حقیقی را نمیدانند و من هم نمیدانستم اما او حالا دیگر میداند قطعا میداند

*احترام* شما در زندگی تان این کلمه را شنیده اید در خانه مدرسه و هر جای دیگر : به بزرگتر ها احترام بگذارید* به خودتان احترام بگذارید * به قوانین احترام بگذارید* و غیره به نظر شما در روابط دوستانه احترام چه جایگاهی دارد ؟؟ معلوم است همه چیز در احترام خلاصه می شود

احترام چیزی است که شما به دوستتان میگذرید زیرا برای دوستی خودتان ارزش قایٔلید.

می‌توانید خیلی بی ادبانه دوست تان را تهدید کنید هیچ کس شما را بازداشت نمی‌کند اما شما نباید این کار را کنید می خواهید دوستتان بداند شما چقدر برایش ارزش قائل هستید در میان همه چیزهایی که دو نفر را کنار هم نگه می‌دارند احترام از همه قوی تر است احترام قایل شدن برای شخص دیگر به این معنی است که: جلوی وسوسه شدن خودتان را بگیرید تا وقتی عصبانی هستید پشت سر او حرف نزنید * اعتماد به اینکه قصد و نیت او همیشه خوب است* وقتی عذرخواهی می کند او را باور داشته باشید * به خاطر چیزهایی که برایش اتفاق می‌افتد خوشحال باشید حتی اگر واقعاً حسادت می کنید* نشان دادن احترام به دوستان نیاز به تلاش دارد اما ارزشش را دارد با اعتماد و احترام شما و دوستتان مشکلات کمتری خواهید داشت آنها راحت تر حل خواهید کرد و از بودن با همدیگر لذت خواهید برد .

چیزی که من در رابطه دوستی بیشتر به آن توجه میکنند اینکه دوستم ذهن باز ی داشته باشه فکر می کنم خیلی مهمه که دوستم به خاطر همین که هستم به من اخترام بزاره