
سلام بر دوستان خوب من کسانی که تست من رو انجام میدن و نظر هم میدن.میخواستم بگم که نظر هایی که شما میدین برای من مهم هست پس چرا نظر نمیدین.نظر بدین لطفا????
از زبان گربه سیاه:بعد از چند روز طولانی و خسته کننده بالاخره به کوه اورست رسیدم.حالا باید از اون بالا برم.هوا هم خیلی سرده اونقدر برف میاد که مثل مه نمیزاره من نزدیک اون غار هم بشم.یک تیکه پنیر کممبر خوردم و افزایش قدرت دادم و شدم گربه سیاه یخی.از کوه بالا رفتم.هرچی بالاتر میرفتم نفسم بیشتر میگرفت.الان دو ساعته روی کوهم و احساس میکنم دارم دور خودم میچرخم.ولی وقتی که به کفشدوزک فکر میکنم قوت قلب میگیرم و به راهم ادامه میدم.کل این قضایا تقصیر من بود و خودم هم باید درستش کنم.
وای پدرم در اومد پس کی به اون غار میرسم.رفتم بالا از اونجا یک چیزی دیدم رفتم جلوتر دیدم.دهانه غاره.خیلی خوشحال شدم و رفتم به داخل غار ولی باید مراقب تله هایی که اینجا گذاشتن میبودم.یهو یک صدایی شنیدم چند تا تیر داشت سمتم میومد اما من جاخالی دادم و هیچ کدوم به من نخورد.رفتم جلوتر.چندتا مجسمه مار دیدم که کنار هم هستن.یک سنگ پرت کردم دیدم از داخل دهن مار ها اسید اومد بیرون.منم با سرعت تمام میدویدم که اسید دهن مجسمه ها به من نخوره.همهشون رو رد کردم.یک عالمه تله دیگه هم اونجا بود.
کاهن اعظم راست میگفت تمام اون تله های اونجا مرگبارن.بالاخره تونستم همهشون رو رد کنم.دیگه خیالم راحت شده بود که یهو پامو روی یک آجر گذاشتم اون آجر هم رفت پایین.فهمیدم اینم یک تله هست.همین که داشتم به این چیزا فکر میکردم یهو یک تیر از پشت خودر به گردنم تیرش کوچیک بود یعنی تیر بیهوش کننده بود نه برای کشتن.یهو افتادم و دیگه چیزی نفهمیدم....
از زبان کاهن اعظم:امیدوارم گربه سیاه موفق بشه کارش رو انجام بده و کفشدوزک رو پیدا کمه اما اگه اون هم بمیره کار همه ما تمومه.اون بچه هایی که گربه سیاه اون ها رو آورد اینجا انگار باید اونقدر قدرتمن باشن که آکومایی نشدن.عجب بچه هایی پیدا میشن.این صدای چیه؟بووووممم....
از زبان ارباب شرارت:آدرین فرار کرده اما اون کجا میتونه رفته باشه. مطمئنم هرجا باشه به دنبال کفشدوزک میگرده چون بدون اون کاری نمی تونن بکنن.اما کجا باید رفته باشه؟ناتالی گفت شاید به معبد نگهبانان معجزه گر رفتن چون تنها جایی که در اون امنیت بر قراره معبد نگهبانان هست.من گفتم آره راست میگی امکان داره که اونجا باشن علاوه بر اون میتونم معجزه گر های بیشتری جمع کنم.ناتالی.ناتالی گفت بله قربان.من گفتم زود تمام افراد من رو خبر کن به معبد نگهبانان معجزه گر حمله می کنیم.
از زبون کاهن اعظم:وای نه ارباب شرارت حمله کرده.کار آموزان و اساتید با معجزه گر هایی که به شما داده شده تبدیل شید و از معبد دفاع کنید باید اون قدر وقت بخریم که گربه سیاه و دختر کفشدوزکی هم برسند.بعد رفتم سمت اون دوتا بچه هایی که گربه سیاه آورده بودنشون.به آلیا معجزه گر کلاغ رو دادم که میتونست به هر کس که میخواست پیام ذهنی بفرسته.بهش گفتم به تمام کسانی که معجزه گر دارند بگو سریعا برای کمک بیان.به نینو هم معجزه گر فیل رو دادم که قدرتش زور بسیار زیادی میداد و آماده شدیم تا از معبد دفاع کنیم.
از زبان گربه سیاه:آخ چقدر گردنم درد میکنه.جای زخمم رو پوشوندن اما کی؟عه اون مرده کیه که داره چایی درست میکنه؟اون مرد گفت خب پس بالاخره بیدار شدی گربه سیاه.من گفتم تو کی هستی؟اون مرد گفت یعنی تو امدی تو غار من،تله های من رو رد کردی،بعد نمیدونی من کیم.من گفتم پس تو کاهن فلورانسی.اون مرد گفت بله من بزرگترین کاهن جهان کاهن فلورانس هستم.من گفتم پس معجزه گر زرافه دست توئه.
کاهن فلورانس گفت آره دست منه.پس برای بدست آوردن معجزه گر زرافه اینجا اومدی.من گفتم نه من فقط میخوام از تو خواهش کنم از قدرت اون معجزه گر استفاده کنی و دنبال کسی بگردی.کاهن فلورانس گفت چرا باید اینکار رو بکنم؟من گفتم یعنی تو نمیدونی چه بلایی سر پاریس اومدی.کاهن فلورانس گفت چرا میدونم.علاوه بر اون میدونم که ارباب شرارت به معبد من حمله کرده و من نمیتونم برم چون باید از تنها امیدشون یعنی گربه سیاه محافظت کنم.من گفتم چی گفتی؟پس لطفا سریع تر کار من رو راه بنداز.کاهن فلورانس گفت باشه و با معجزه گر زرافه تبدیل شد.
به من گفت دنبال کی میگردی؟من گفتم دنبال دختر کفشدوزکی میگردم.کاهن فلورانس هم توی ذهنش گشت و بعد گفت من پیداش نکردم شاید به حالت عادی برگشته باشه برای همین من نمیتونم پیداش کنم.اگه میدونی هویت دختر کفشدوزکی چیه بگو.من گفتم متاسفانه نمیدونم.داشتم نا امید میشدم که کاهن فلورانس گفت چرا حواسم نیست میتونم رد کوامی کفشدوزک یعنی تیکی رو بزنم.کاهن فلورانس توی ذهنش دنبال تیکی گشت و اون رو پیدا کرد و به من گفت اون توی روستای دور پاریسه.من هم تشکر کردم و با معجزه گر اسب تبدیل شدم.
اما قبل از اینکه برم گفت اول یک پورتال به معبد باز کن تا به کمکشون برم.منم همیکار رو کردم و اون رفت.بعد یک پورتال به همونجایی که کفشدوزک بود باز کردم و رفتم داخلش......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود بعدی رو بزار زود خواهش میکنم?
خیلی خوب بود لطفا به تست منم سر بزن اسمش هست forkat boy friend
وای عالی بود بعدی رو زود بذار
عالی بود. پاره بعدی رو زودتر بزار.
خیلی خوب بود لطفا بعدي رو زود بزار