خب بچه ها سلام.این اولین تستمه اومیدوارم خوشتون بیاد😁
بی حوصله وخواب آلود ازجام پاشدم.
دیشب تاصبح باهوسوک چت میکردم.زیر
پتواینقدرخندیده بودم ازحرفاش که یه لحظه صدام بلندشدوباعث شدداداشم بیاد بالاسرم.منم خودموزدم به خواب و اونم به
اتاقش برگشت.رفتم دستشویی وبعدش یه
خورده به سروصورتم رسیدم.سرمیزصبحانه
تهیونگ گفت:سلام برخواهرژولیده خودم.
منم خیلی شیک ومجلسی گفتم:سلام تربچه.تهیونگ:یااااا دوباره زدی به اون درش؟من:خودت شروع کردی.تهیونگ:یه
چیزی ازت میخوام آجییییی.گفتم:بازچیه؟
گفت:ببین من امروزمیخوام باهه سان برم
بیرون.سوئیچ ماشینتوبهم میدی؟پوکرفیس
بهش زل زدم وگفتم:ببخشیداونوقت شما
که باهه سان جونتون میری بیرون من با اسب برم دانشگاه؟تهیونگ گفت:سویانگ
لطفا.بابابه هه سان قول دادم.گفتم:بیخود کردی ازطرف من قول دادی بهش.=_= تهیونگ گفت:آبجی سویانگ...(لبخندزدم)
.....سویانگی.....(لبخندم پررنگ ترشد)...عه
خندیدی دیگ.ماشینتومیدی؟گفتم:باشه بابا.ببرش.بلندشدوتعظیم کردوگفت:سپاس
گزارم ملکه مادر.خندیدم وجعبه دستمال کاغذی روپرت کردم سمتش که گرفتش و یه چشمک حوالم کرد.وقتی تهیونگ رفت منم آماده شدم برم دانشگاه واسه یه شیطنت دیگه باهوسوک...😈
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالیییییی بازم بزار
باشه چشم💚😊
سلام به بامیه خودم 😂😂📿
سلام🤣🖐🏻خوش آمدی خواهر