داشتم با این فیلم میدیدیم کہ یہ پیام امد از طرف کلویی بود بازش کردم من رو بہ مہمونی دعوت کردہ بود فردا ساعت 6 عجیب بود شاید میخواست مہربونیش رو بہ آدرین نشون بدہ بہ ھر حال من کہ رفتم بخوابم فردا در مدرسہ وقتی وارد کلاس شدم کلویی امد و گفت پیامم بہ دستت رسید کرانبل ( کرانبل فامیلی من یعنی ماری ھست البتہ توی داستان ) من گفتم بلہ رسید🙄 کلویی گفت بہترہ یہ لباس درست حسابی بپوشی من گفتم من میدونم چی بہشون کلویی این تو بی سلیقہ نیستم زمبور عسل پرپری قشنگ معلوم بود کہ کلویی دارہ میترکہ رفتم نشستم سر جام حالا بعد کلی کار و این چیز ھا ساعت نیم ساعت بہ 6 بود اول رفتم حموم بعد موھام رو شونہ کردم و خشکشون ھم کردم یہ لباس خیلی خوشگل پوشیدم یہ تاج ھم داشت ( عکس بالا از لباس ماری ھست )
عالی بود
ممنونم💗💗💗