9 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💙 IU 💙 انتشار: 3 سال پیش 68 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام از امروز به بعد اسم داستان (کابوس***تاریک)
خب اول اون بالا بخونین و اسم داستان بخاطر بسپارید 👆😍😘
وارد پناهگاه شدیم از متور امدم پایین زود رفتم داخل اتاقم که قیافشونو نبینم که سرم گیج رفت🤕 دوباره کلی خاطره امد جلو چشمم(دوستان ا/ت حافظش از دست داده)... دوباره اون پسره... داستان از زبان نیانگ... ا/ت حافظش به کل از دست داده و هيچی از کوک یادش نیست رفتم تویه اتاقش در باز کردم دیدم ا/ت رویه زمین افتاده ناله میکنه... نیانگ:(ا/ت چی شد ا/ت.. ا/تتتتتت(داد) ا/ت😭).... با دادی که زدم همه جمع شدن جکسون ا/ت بغل کرد🖤.... جکسون:(ا/ت تمام چیزهایی که میبینی همش مال گذشته لطفا به یاد بیار😭مارو به یاد بیار سوجون به یاد بیار😭😭)... داستان از زبان تو... جکسون چی میگفت یعنی تمام اون خوابهای که من میدیدم همه... نه امکان نداره... من.. من... 😭😭😭گریم گرفت گریه کردم... ا/ت:(همه.. همه اون.. خوابها مال گذشتم بود.. 😦).... منو از خودش جدا کرد.. با تعجب بهم نگاه کرد... جکسون:(تو همه چیز یادته.. 😥😱)... ا/ت:(اره🤕)... یک دفعه همشون بقلم کردن خیلیم سفت... بعد 1 دقیقه ولم کردن... نیانگ:(یادته...)... با تعجب بهش نگاه کردم... نیانگ:(کوک میگم😖)... زیاد سردر نمیاوردم که چی میگه... ا/ت:(مدام تویه خواب هام میبینمش ولی تا میخواد چیزی بگه از خواب میپرم)... جک:(ابجه من چطور همم😘)... نگاش کردم لبخند زدم بلند شدم بقلش کردم گفتم... ا/ت:(عالیم☺️😘).... جیهو:( تو کی هستی)... از بقل جک امدم بیرون کلا کیس بطور خیلی خفنی در اوردم... ا/ت:(اسم من پارک ا/ت من خواهر کوچیکه و رئیس اصلی گروه FOX هستم (این تو فیلما)...
1هفته بعد.... داستان از زبان تو... تویه این یک هفته تلاش کردم اعضا پیدا کنم اما نشد اما بجاش جون خیلیا دیگه نجات دادیم با کمک خوانوادام😘... از اتاق امدم بیرون لباس مورد علاقهام پوشیدم (لباست 👆).. که بچه ها ریختن دور ورم... کسانی که نجات دادیم کمترشون بچه داشتن... اسم یکیشون نایا بود اون از همه کیوت تر بود منو یاد کوک مینداخت.. کوک دلم تنگ شده برات... نایا:(بازی بازی بیا بازی آجی بیا بازی)... لبخند زدم بقلش کردم با بقیه رفتیم سمت اتاق بازی اونجا باهاشون کلی بازی کردم که... جک:(اجازه هست من آجی با خودم ببرم اخه کار داره😉☺️)... همه بچه ها ناراحت شدن منم خندم گرفت جک همین طور.. نایا:(باشه... آجی مراقب خودت باش..) از بچهها خداحافظی کردن همراه جک به اتاق تمرین رفتیم... ا/ت:(کار مهمت این بود😴)... جک:(صبر داشته باش قرار کسی ببینی 😉)... وارد اتاق شدیم که بادیدن اون صحنه لکنت گرفتم... ا/ت:(سو.. سو... سوجون 😥)... سوجون لبخند زد امد بقلم کرد... سوجون:(سلام الماسم 💫).. محکم بقلش کردم و گریه کردم... ا/ت:(چه جوری اخه... چهطور ممکنه.. مطمئن خواب نیستم... تو زنده ای 😭💫😭).... سوجون:(ا/ت یادته گفتم یک کسی هست که دقیقا شبيه منه و عاشق تو هست... اون کسی که اون روز جون طور نجات داد سوجی بود.. نه من😣😥)... با حرفش ازش جدا شدم تویه صورتش نگاه کردم دوباره بقلش کردم... تویه دلم خدارو شکر گفتم😭😭...
1ساعت بعد... امده شدیم که بریم برایه نجات کسانی دیگه... منو و نیانگ وجکسون متور سوار بودیم سوار شدیم راه افتادیم.. منو جکسون وارد یک خونه قدیمی شدیم... جکسون:(ا/ت سمت راستت😱)... نگاه کردم فوری به طرف زامبی شلیک کردم.💥.. لبخد زدم.. ا/ت:(تعداد شون کم که زیاد هم شده🧟♂️)... جکسون:(موافقم... هی نیانگ شما چیزی پیدا کردین(دار از طریق اریرپاد صحبت میکنه))... جکسون و نیانگ باهم حرف میزدن که یک در منو به خود جلب کرد رفتم در باز کردم که احساس کردم یکی داره بهم حمله میکنه.. سرم خم کردم با پام به دستش زدم کارد از دستش افتاد دستشو گرفتم با یک حرکت خواندمش رویه زمین.. جکسون امد تویه اتاق.. سرم بالا گرفتم بادیدن قیافش.. ا/ت:(جیمین.. تویی😱)...... جیمین:( زدی کمرمو نا کار کردی😭😂)... فوری به داخل اتاق نگاه کردم ولی بجز شوگا جیمین کسه دیگه ای نبود... شوگا:(ا/ت تویی... تو خافظت بر گشته اره😭☺️)... فوری امد بقلم کرد... جکسون به جیمین کمک کرد بلند بشه جیمین امد بقلم کرد....جکسون:(جک.. ما شوگا و جیمین پیدا کردیم😭😍) ... 1دقیقه تویه بقل هم بودیم.. از بقلشون امدم بیرون.. ا/ت :(پس بقیه کجان ها😥)... شوگا:(نمی دونیم... قبل از اینکه زامبی ها بیان اونا رفتن بیرون ولی من و جیمین نرفتیم برای همین نمی دونیم کجان... 😭)... نیانگ:(ا/ت کجایی.. پیدات کردم.. باید بگردیم الان که شب بشه زود باشین.. اعضا با بلک پینک و آیو سوار ون کردیم... و سوار متور شدم بر گشتیم پناه گاه..
خب عکس جک👆😍
عکس نیانگ👆😍😘😭
عکس جکسون
عکس سوجون
و اما جیهو🤕💥💫😘
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
سلام ترو خدا پارت بعد بزار خیلی منتظرم هر روز پروفایلت چک میکنم اومده یا نه
چرا قسمت بعد نمیاد
چون خیلی خیلی تنبل هستم و کسی زیاد حمایت نمی کنه
داستانت عالیه لطفا ادامه بده و زود به زود پارت هارو بزار
راستی میای آجی شیم😍
اره
ممنون گذاشتی این پارتو منتظرش بودم
میای آجی شیم
راستی رویای شیرین هم بزار
به داستان منم سر بزن
باشه حتی اسم سعیده
لایک کامنت بزار لطفا 😍 😍