عشق پایدار مریکت

از زبان مرینت : مدرسه تموم شده بود داشتم میرفتم خونه که یهو کت اومد گفت : سلام میخوای برسونمت من : نه ممنون کت : لطفا من : نچ کت لطفا من : نچ نچ نچ نچ کت : لطفا دیگه بیا من : افف باشه بعد با کت رفتم خونه خداحافظی کردم

از زبان آدرین : رفتم خونه رفتم تو اتاق آرین در زدم رفتم تو گفتم : آرین نمیخوایی یکی از دوستات رو دعوت کنی آرین : نه کدوم رو ؟ من : خوب نمیشه اون دختره مو آبی و چشای دریایی رو دعوت کنی لطفا آرین : نه آدرین چیزی شده یه چند وقتی هست همش میگی نمیشه اون دختر مو آبی ...... دعوت کنی لطفا . چی شده آدرین : هااااا ؟ هیچی هیچی

از زبان آرین : آدرین رفت بیرون فهمیدم قزیه چی هست رفتم زنگ زدم به مرینت گفتم بیاد خونه ما درس تمرین کنیم بعد رفتم در اتاق آدرین رو زدم رفتم تو گفتم : سلام عاشق خان خوبی ناراحتی نترس زنگ زدم به کسی که دوسش داری بیاد آدرین : هاااا ؟ چی نه چی میگی اصلا بیاد به من چه من : باشه فردا که گفتی زنگ نزد یفهمی

از زبان مرینت : داشتم با آرین درس تمرین میکردیم که یهو

خوب تمام شد

دوستان لطفا نظر بدید لطفا و اگه دوست دارین پارت بعد بیاد ۵ نظر و ۳ لایک

و ببخشید تست اولم کم قود چون ساعت ۱۲ شبه من میخوام بخوابم

ببخشید که غلط املایی داشتم خداحافظ