
سلام دوستا این پارتو هم وارد کردم
آدرین:تو باید باهام درست برخورد کنی.آدرینا:نمی کنم.آدرین:آدریناااااااااا.آدرینا:بله؟آدرین:تو همیشه انقدر حاضر جوابی؟آدرینا:خب آره.مرینت:آقا بس کنید ما اینجا یه مشکل جدی تر داریم.آدرینا:به من مربوط نیست.مرینت:اما آدرینا باید کمکمون کنی.آدرینا:نمی تونم معنی کلمه ی نمی تونم رو می فهمی دیگه؟مرینت:آره می فهمم ولی حداقل یه یخ مقاوم تر از یخ لینی جلوی در بزار.آدرینا:خیلی خب لاشه بابا.کارما:یهو همه چیز ثابت شد و بعدش همه چیز به حرکت در اومد و دیدم که مرینت و لینی و کیوان نیستن.لایلا:اگه دستم به اون آتیش پاره ها برسه.کیاما:مادر شما..........لایلا:کیاما رو برداشتم و بردم لب پنجره و انداختمش پایین و گفتم:بالاخره از دستت راحت شدم.مرینت:آد....آدرینا:می دونم می خوای چی بگی ولی اول بگم که لایلا کیاما رو از پنجره پرت کرده پایین.همه:چیییییییییی؟
آدرینا:همونی که شنیدید.مرینت:زود آماده شدیم و رفتیم و به جلوی خونه ی لایلا اینا و کیاما اونجا نبود یه نگاه به آدرینا کردم و گفتم:ما رو گول زدی.آدرینا:کلویی اینا بردنش.دوستان فلش بک می زنیم به وقتی که لایلا کیاما رو از پنجره انداخت پایین.زویی:داشتیم با لیلی(دخترش) و میراگا(شوهرش)و کلویی و خواهر زادم یعنی ریان(دختر) و شوهر خواهرم یعنی کیم می رفتیم به سمت برج ایفل که کلویی گفت:بچه ها اونجا رو(کلویی تو داستان مهربونه )نگاه کنین اون کیاما نیست؟زویی:خوده خودشه.کیم:هر کی که هست باید کمکش کنیم.همه:درسته.کیم:من رفتم و کیاما رو بردم بیمارستان.زویی:روی یه کاغذ که همراهم بود نوشتم:سلام کسی که اینو می خونی من زویی هستم دختر شهردار پاریس و خواهر کلویی و کیاما الان توی بیمارستان هستش.آدرس بیمارستان:**********.از طرف:زویی بورژوا.زویی:اونو نوشتم و گذاشتمش رو زمین بعدش همه با هم رفتیم بیمارستان.دکتر:آقای کیم شما پدرش هستید؟کیم:نه ولی هستن.
دکتر:بسیار خوب ولی ما برای عمل به رضایت پدر و مادرش نیاز داریم.کیم:چه جور عملی؟دکتر:کلا همه جاشون آسیب دیده و ضربه بسیار محکمی به سرشون خورده جوری که شاید همه چیز رو فراموش کنن.کیم:حالا باید چیکار کنید؟دکتر:به رضایت پدر و مادرش نیازمندیم.کیم: یه لحظه صبر کنید من الان میام.دکتر:بله.کیم:زنگ زدم به آدرین.آدرین:دیدم یه برگه زمینه اونو برداشتم و به مرینت دادم و خوند اون برگه رو بعد ماجرا رو به من توضیح داد و فهمون که یهو گوشیم زنگ خورد.مرینت:کیه.آدرین:بزار ببینم کیه.آدرین:گوشیمو از جیب شلوارم برداشتم بعد دیدم کیم هستش.آدرین:کیمه.مرینت:چی کار داره؟آدرین:نمی دونم ولی جواب می دم.مرینت:باشه.آدرین: گوشیمو جواب دادم.آدرین:سلام کیم.کیم:سلام آدرین خوبی؟آدرین:مرسی تو خوبی؟کیم:منم الان خوبم هم خوبم اول به خاطر این خوب نیستم که کیاما از پنجره افتاده پایین و باید عمل بشه و بعد عمل دیگه هیچی یادش نمیاد حافظه اش پاک میشه و و حالم خوبه چون می خوام بیایید و بگید پدر و مادرشید.
آدرین:ولی کیم چرا ما؟کیم:چون لایلا اونو انداخته و فیلیکس هم که خدا رحمتش کنه.آدرین:گوشی رو دادم به مرینت و کیم هم ماجرا رو برای مرینت توضیح داد بعدش مرینت موافقت کرد که بگیم ما پدر و مادر نا تنی کیاما هستیم بعدش رفتیم توی بیمارستان و فرما رو امضا کردیم برای عمل جراحی کیاما که یهو آدرینا گفت:کاگامی جلوی خونه منتظرتونه.آدرین:بعد گفته ی آدرینا خانوم با هزار بد بختی که شده رفتیم جلوی خونه و دیدیم راست گفته و کاگامی جلوی در منتظره.آدرین:سلام کاگامی.کاگامی(به قول مرینت سوسک ژاپنی):سلام آدرین خونه نبودید کجا بودید؟آدرین:بیرون بودیم.کاگامی:راستش آدرین مادرم توی ژاپن فوت کرد و منم تک و تنهام و اومدم پاریس خیلی تنهام میشه کمکم کنید؟مرینت:حوصله بچه داری داری؟کاگامی:معلومه که دارم.مرینت:پس به این دختر که بچه ی لایلا و فیلیکس که الان فیلیکس مرده هست ولی لایلا اونو از پنجره خونه پرت کرده بیرون.
مرینت:می تونی ازش مراقبت کنی؟کاگامی:باشه من عاشق بچه هام ولی باباش چی همون فیلیکس؟مرینت:اونو هم می گیم که باباش باید به یه جایی می رفته و انقدر عجله داشته که ماشینو چپ کرده و مرده.کاگامی:پدر منم دقیقا همین طوری مرد.مرینت و آدرین و کیوان و لینی :تسلیت می گیم خدا بیامرزتش.کاگامی:اشکالی نداره خب بیایین بریم خونه نکنه می خواین بیرون بمونم؟آدرین:البته که نه.کاگامی:ببخشید مهمون داشتید؟مرینت:نه اون آدریناست.آدرین تو ذهنش:خ.ف.ه شو ع.و.ض.ی ی ب.ی.ش.ع.و.ر.
مرینت:کاگامی زود برو دوش بگیر بعدشم تو اتاقت آماده شو و بیا بریم بیمارستان برای اینکه از تو رضایت دوباره بگیرن و ما هم بگیم تو مادر اصلیش هستی.کاگامی:خیلی خب الان میرم.مرینت:خدمتکار زود باش اتاق کاگامی رو آماده کن.خدمتکار:چشم.آدرین:مرینت می خوام با تو و لینی و کیوان یه صحبت خصوصی داشته باشم.مرینت:باشه مشکلی نیست.کیوان:من میام.لینی:من نمی خوام بیام ولی مجبورم.آدرین:رفتیم توی یه سالن دیگه و بعدش من چراغا رو
خب دوستان تموم شد پارت بعدی دست خداست بعد یک سال واردش می کنم😂😂😂😂
امید وارم لذت برده باشید
خب از این به بعد تبلیغات نداریم
تا بعد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بله ببینید اسم پروفایلشون Mohsen هست و اسم تستشون میراکسل ۵ پارت ۲۶ هست
سلام نه ثبت نام نکرده توی تستچی توی تست آقای محسن نظر دادند اگر رمان آقای علی به نام زندگی جدید رو میخونید توی تست ایشون آقای محسن نظر دادان میتونید برید توی پروفایل آقای محسن
بزار دیگه کلی نظر میدم راستی کوروش برگشت ولی ثبت نام نکرده توی تستچی
پس ثبت نام می کنه یا نه؟
خوب بود پارت بعدی
زمان انتشار پارت بعد:هزار سال بعد