سلام🖐🏻.....(سارا:+) (تصورات سارا:*) (کوک:_) (تصورات کوک:÷) (میشل:¥)
{انچه گذشت:همه ی جاها پر بود،دختر مونده بود که کجا بشینه،اما ناگهان نگاه سنیگن یکی رو روی خودش حس کرد...اون پسر که بی حوصله سرش روی میز بود و دستاش زیر چانه اش بود نگاهش رو ازش بر نمیداشت اما با نگاه دختر سریع به جای دیگری نگاه کرد}
در کلاس که بسته بود باز شد و ناگهان پسری با عجله وارد شد و گفت£هیسسس یکی داره میاد !!
بچه ها باشنیدن این حرف سریع سر میز هاشون نشستن اما دختر اون وسط مونده بود چیکارکنه که ناگهان دستی مچ دستش رو گرفت و به طرف جلو برد و اونو روی صندلی نشوند،دختر از شدت اون حرکت یهویی ترسیده و بود و نگاهش رو به سمت چپش داد و با اون پسر مواجه شد!! و متوجه شد که کنار اون پسر نشسته،ظاهرا اون پسر بغل دستی ای نداشت،پس اهمیتی نداد ،در همین حین بار دیگر در باز شد و دوتا خانم وارد کلاس شدن،همگی به احترام اونا پاشدن و با حرف خانم مسن تری که گفت&بشینید. بقیه نشستن،
اون خانم مسن لبخندی زد و ادامه داد&سلام بچه ها،امیدوارم سرحال و سلامت باشید و روز خوبی رو سپری کنید ولی قبل از این،(به خانم جوانی که کنارش ایستاده بود اشاره ای کرد) و ادامه داد&میخوام دبیر تون رو بهتون معرفی کنم،ایشون خانم اسمیت دبیر ریاضی امسال و سال بعدتون هستن که دکترای ریاضیات دارن
تصورات دختر:* ....*باشنیدن مدرک دکترای دبیر جدید حیرت زده شدم،البته شنیده بودم که این دبیرستان،دبیرهاش در سطح دکترا هستن و این برام جالب بود ولی واقعا برای انتخاب رشته نگرانم:/
پس از چند دقیقه صحبت کردن اون خانم مسن دبیرمون و اون خانم به سمت در رفتن و قبل از بیرون رفتن دبیرمون ایستاد و گفت$بچه ها لطفا سکوت رو رعایت کنید، من چند دقیقه دیگه برمیگردم،و به همراه اون خانم مسن به بیرون کلاس رفت،
کنجکاو شده بودم که اون خانم مسن کی بود؟بهتر بود یه سوالی میپرسیدم،به پسری که کنارم نشسته بود نگاه کردم،مثل اینکه خسته بود و از اوج خستگی چشماش هی باز و بسته میشد،دستم رو مشت کردم و محکم رو میز کوبیدم که نه تنها باعث شد پسره سرحال بشه،بلکه زهر ترک هم بشه:/😂
باحالت کلافگی به اطرافش نگاه کرد،ولی بعدش متوجه نگاه من شد و اخم ریزی کرد و روش رو به سمت مخالفم کرد و سرش رو رومیز گذاشت و خواست بخوابه که داد زدم+ صبر کن نخواب!!..دوباره باتعجب بیشتری بهم نگاه کرد،لبخندی از روی خجالت زدم و گفتم +امم...چیزه...ینی بخواب ولی یه سئوال دارم بعدش که جواب دادی بخواب😅
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
خیلی قشنگه....
اون بیلی ایلیش و بقیشون کجا رفتن؟
داستان بین گذشته و حاله و این زمان گذشت ست
اهان😂
خب من تازه با داستانت آشنا شدم ...
ولی خیلیییی عالیه 🤩
ادامه بده حتما 🤩
ممنونم،نظر لطفته❤😍
حتما
عالی بود 😍
اگه پارت سه بهترین فیک های بی تی اس گذاشتم حتما اینم میزارم🙃😃💜
ممنووون😍❤
عالللییییی اجی جونم.
خیلی داستانت عالیه پارت بعدی بعدییییییی رو بزار.
که صبر ندارم.
راستش اصلا فکر نمیکردم همچین چیز باحالی باشه.
چقدرررر خوببههههههه.
بعدی بعدییییییییییییییییییی
ممنونم عزیزم😆💕🤩
چشم👊🏻🤩
خیلی خوف بود😻🌈
ممنونم ،حوشحالم که خوشت اومده☺💕