
پارت چهاردهم 😍😍😍 راستی خوشگلا پیشنهادی که تو پارت ۱۳ دادم برای همه پارت ها بود 🌺🌺🌺
.... صبح زود فردا ، جیمین با دوستای هیه به سمت پرورشگاه راه افتادن . وقتی که رسیدن ، مدیر اونجا گفت که هنوز خبری از هیه به میونگ ندادم . شما باهاش حرف بزنین . 😔 جیمین رفت و سلام کرد . میونگ گفت = سَ سلام . خوبین ؟ هیه کجاست ؟ وای خدا نگاش کن چه خوشگل شده اجی قشنگم 😻 . بعد با خوشحالی رفت بغل نگوت . نگوت بغض کرد و گریش گرفت . بعد با ارامش میونگ رو از خودش جدا کرد و گفت = سلام عزیزم. من نگوت هستم . من هیه نیستم . بعد میونگ با ذوقش معذرت خواهی کرد و گفت = عه ببخشید که ناراحتتون کردم . گریه نکنین واقعا معذرت میخوام . بعد رفت پیش چو و گفت = پس هیه تویی خواهر نازم ! من خیلی دنبالت گشتم . میدونی اگه تو این پرورشگاه هم پیدات نمیکردم چه حالی میشدم !!؟؟ ....
.... بعد چو با چشای پر اشکش لبخندی زد و گفت = میونگ جون منم هیه نیستم . بعد دوباره معذرت خواهی کرد و رفت کنار کنیا و گفت = خواهر جون تو بچگی از این اخلاقا نداشتی موهاتو رنگ کنی و لنز بذاری ! البته به تو چشای ابی و موی بلوند هم میاد .😍😘 . اما بعد کنیا با ناراحتی بهش گفت = آممم ببخشید میونگ جان منم هیه نیستم . من چشم و موهام طبیعی اینطورین .😞 بعد میونگ با چهره ای شوکه شده برگشت پیش جیمین و گفت= پس خواهر من کجاست ؟ تنها کسم کوش ؟ چرا نیومده ؟ نمیخواد منو ببینه !؟ 😟😧 بعد جیمین با بغضی که تو گلوش بود گفت = راستش هیه خیلی دوست داشت بیاد ، اما نمیتونه . بالاخره یه روزی میاد که ببینیمش ...
.... جیمین ادامه داد = خدا با هیه کار داشت و هیه هم گفت دارم میام . اون رفت پیش خدا . اما اگر میدونست که یه خواهر خوب مثل تو داره ، هیچ وقت نمیذاشت بره . وسطای حرفش گریش گرفت و میونگ تمام امیدش نا امید شد . تمام رویاهایی که با خواهرش ، تو ذهنش ساخته بود ، در یک آن خراب شد . با چشایی پر از اشک به سمت در خروج راه افتاد که دخترا رفتن دنبالش و اصرار کردن تا نره . جیمین هم خودشو جمع کرد و همگی با دلی شکسته و ناراحت ، رفتن به سمت ماشین . .... توی ماشین هیچ کس جرات حرف زدن با میونگ رو نداشت .چون نمیخواستن با اون حال خرابش ، حرف بزنه ، اما میونگ داشت با تیان چند ماهه که تو ماشین بود حرف میزد و احساس میکرد داره با خواهرش حرف میزنه . چون تیان دقیقا مثل هیه بود . میونگ قرار شد بره خونه دخترا و جیمین هم خونه خودش .
... تا دخترا رسیدن خونه ، کنیا برای همه قهوه اماده کرد و نشستن دور هم تا باهم کمی صحبت کنن . چو با مِن مِن گفت = امم میونگ ، میگم که دوست داری در مورد خودت بیشتر بگی ؟ میونگ هنوز ناراحت بود اما با همون حالت جواب چو رو داد و گفت = خوب ، من یک سال بعد از هیه به دنیا اومدم . البته اسم هیه از اول هیه نبود . اسمش هان بود . اما منم دوست دارم هیه صداش کنم . چون که ... و بعد دوباره گریش گرفت . کنیا بغلش کرد و گفت = چرا این همه مدت تنها موندی ؟ چرا ازدواج نکردی ؟ میونگ با همون گریش گفت = اخه من تمام هدفم خواهرم بود . خیلی دلم براش تنگ شده بود . همش به اون فکر میکردم . دوست داشتم که دوباره خانوادمو داشته باشم . 😢 ....
.... نگوت گفت = اگر ازدواج میکردی ، میتونستی با همسرت بگردی دنبال خانوادت و از این وضعیت هم خلاص میشدی . میونگ گفت = نمیشد که مسئولیت یکی رو قبول کنی ولی نتونی پیشش باشی . من هر کسی که منو دوست داشت رو رد کردم تا تنها کسمو پیدا کنم . حالا هم که میبینم پیشم نیست . مطمئنم اگر میدونست خانواده داره اونم مثل من دنبال خانوادش میگشت . حالا هم نمیدونم چیکار کنم . هر چی داشتم و نداشتم رو تو این راه دادم و اصلا هم پشیمون نیستم اما من دیگه به اخر خط رسیدم . ازتون هم ممنونم که پیش هیه بودید تا احساس کمبود نکنه . و بعد میونگ پاشد و پارچه ای که داشت رو انداخت روش و داشت از در میرفت بیرون که ...
.... دخترا سریع جلوشو گرفتن و دعوتش کردن تا چند روز خونه اونا بمونه . اونا بهش گفتن ، هیه خانواده ما بود و خانواده اون هم خانواده ما هستن . دخترا ، میونگو درک میکردن . شاید اونا حالشون از میونگ بدتر بود . دخترایی که از بچگی با هیه بودن ، کسایی که هیه مشکلاتش رو به اونا میگفت ، دوستایی که هیه با اونا فارغ التحصیل شد و غیره .😔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بدجنس😢
نویسنده عزیز ، هر وقت پارت های جدید اومد من میرم رو پشت بوم تا بخونمشون 😁 زیرا اگر قرار شد میونگ با جیمین ازدواج کنه من خودم و پرت کنم پایین 😢 تو رو خدا نکنی ها 😟
از کجا فهمیدی ؟
چه کنم بالاخره اونا میخوان ازدواج کنن . من چیکارم ؟.😂😂😂😂😂
عالی بود پادت بعدی هم بزار
چشم دارم روش کار میکنم 😘
عالی بود عشقم💖
😘😘😘😘 قربونت گل 💙
مثل همیشه عالی💕
قربونت ❤❤❤😻
آجی قهری؟......؟؟؟
معلومه که نه 💗💗💗💗
اتفاقا دارم رو مسابقه تک پارتی کار میکنم .🌷🌷🌷💋
خداروشکر😍😍🌹🌹🌹❤❤❤
همیشه بهم لطف داری و پشتمی 💕💕💕
شما هم همینطور عاجوی گلم❤❤❤❤❤
🌺🌻🌼🌸🌷🌹🌈
آرمی نیستی و به بی تی اس هیت میدی بعد ازشون داستان میسازی؟=|
عزیزجان من هیت نمیدم . ولی وقتی شما به بلک پینک و به بقیه گروه ها هیت میدی ، توقع داری چی بگم . نگفتم بی تی اس بده و خودم هم کمی ارمی هستم . اگه سو تفاهم شده معذرت 🌷
شما هم الکی تستمو گزارش کردی ؟!😿
من که منظوری نداشتم . بعضی اوقات یه جور بدی منظورمو میگم
من به پلک پینک هیت نمیدم...
طرفدارشونم نیستم...
ولی شما اون موقع به بی تی اس هیت دادیـ
من تستتو گزارش نکردم😐
به هر حال دیگه سعی کن به گروه های دیگه هیت ندی💜
آجیم به کسی هیت نمیده اون خیلی مهربونه
چه خوب که آجیت به کسی هیت نمیده😐
عزیزجان میخوای ادامه بدی ؟!!!!! گفتم که اگر اشتباه منظور رو کفتم و اشتباه گرفتی ، ببخشیدددددد
اجی جونم خیلی ازت ممنونم که درک میکنی 💟😿
نه من نمیخوام ادامه بدم=)
گفتم آفرین که به کسی هیت نمیدی💁
در ضمن خدا بده از این آجیا😐😶
اگه نداری خدا بهت بده
وظیفمه عاجوی گلم❤❤❤❤😘😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹
سلام عاجو به تستام سربزن یه مسابقه گذاشتم🥰
😍❤️
🌷🌷🌷🌷
سلام عاجو گفتی تست مشترک بسازیم چی شد؟؟
اجی کامنتمو چهار ساعته گذاشتم هنوز منتشر نکردن . یکم دیگه صبر کنی ، همونجا کامنتم منتشر میشه 😍😍
باشه🥰