من سریع مینویسم ها خیله خب. خاطرات گمشده گذشته غبار آلود،فرار از زندان آزکابان، این قسمت: بوگارت دراکو
مرد عجیب رنگ پریده از آنجا رفت،کمی بعد همین که پایشان را به هاگوارتز رسید،خانم پامفری شروع کرد به معاینه شان و بلغور کردن جملاتی نظیر:وای خدا چقد رنگتون پریده! دیوانه ساز لعنتی نگاشون کن بچهها رو! نچنچنچنچنچ دامبلدور چطور اجازه داده اینا بیان تو مدرسه تروخدا نگا چطور - آه خانم پامفری بسه دیگه ما خوبیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)