𝐋𝐨𝐯𝐞𝐬𝐢𝐜𝐤 𝐆𝐢𝐫𝐥𝐬💖🖤

سلام با فیلم سینمایی لاوسیک گرل اومدم پیشتون این داستان از شخصیت های بلک پینک الهام گرفته شده پس امید وارم بلینکا خوشتون بیاد

•.¸♡ اطلاعات:این داستان شاید پارت هاش کم باشه ولی تو هر قسمت خیلی می‌نویسم پس دنبال کنید و اینکه این داستان از شخصیت های بلک پینک هست و امیدوارم خوشتون بیاد 💜💖🖤🤍💚 زمان حال:(اعضای بلک پینک به یه مصاحبه دعوت شدن و خبر نگار ها هم دارن سوال میپرسن)خبر نگار:بد ترین اتفاقی که برای شما افتاد چی بود؟(رزی💖جیسو🤍جنی🖤لیسا💜)💜خب این برمیگرده به پنج سال پیش🤍خیلی بد بود🖤خیلی لحظات سختی بود و ما نتونستیم به همدیگه اعتماد کنیم💖بهتره از اول براتون تعریف کنیم.[از زبان لیسا]خب 22دسامبر بود که شرکت وای جی تصمیم گرفت یه عضو جدید برای گروه بیاره و ما باید اون رو تأیید میکردیم بعد اونا تصمیم میگرفتن،حدود 52نفر رو رد کردیم و نوبت به آخرین نفر شد.اسمش بیون آیسون بود.﴿پنج سال قبل﴾🤍تو چی استعداد داری؟💙دنس💖از لیسا دنست بهتره؟💙بهتر نیست ولی بد تر هم نیست🖤پس یعنی با لیسا مساوی هستی؟💙اره(بعد یک ساعت)💜بچه ها به نظرتون کار درستی کردیم قبولش کردیم؟💖من که ازش خوشم اومد ولی حالا باید ببینیم وای جی قبولش می‌کنه یا نه🖤به نظر منم کارش خوب بود🤍نگران نباش لیسا هیچ کس از تو معرکه تر و با استعداد تر نیست😍💜ممنون☺️☺️(۲روز بعد)💖لیسا ببین کیه این وقت صبح 💜جنی بلند شو من خوابم😴🤍اصلا من باز میکنم🚪💙سلام💼💼🤍سلام تو اینجا چیکار میکنی 💙خب شرکت وای جی من رو پذیرفت و من برای پنج ماه به صورت کارآموزی با شما کار میکنم و بعد پنج ماه..🤍باشه بیا تو💙ممنون🚪💜😴کیه جیسو؟🤍آیسو،میتونیم آیسو صدات کنیم؟💙اره حتماً ☺️💜سلام آیسو،به خونمون خوش اومدی💖بچه ها بیاین صبحونه🖤توهم بیا آیسو💙نه ممنون من میرم وسایلم رو بچینم🤍اتاقت طبقه بالا سمت چپه💙ممنون🪜🖤خب بچه ها بریم سر میز صبحونه بعد بریم کمک آیسو💜باشه🍜💖من تموم کردم 🤍🖤منم💜من نه هنوز🖤ولی بشقابت که خالیه💜عه همین الان تموم شد بریم کمکش😑🤍ایسو کمک لازم داری؟💙نه ممنون شما برید به کارتون برسید💖 باشه⬇️🪜💜بچه من میرم پیش جونگ هی(boy friend) بعداً می‌بینمتون💖باشه منم میخوام برم پاساژ جیسو/جنی با من میاین؟🖤باشه🤍من نمیتونم می‌خوام پیش آیسو بمونم زشته تنها تو خونه بمونه💖 باش(یه هفته بعد)💙لیسا میشه تنها باهات حرف بزنم💜باشه

💙من چند روز پیش با جنی رفتم بیرون و جنی گفت که من میرم الان میام،گوشیش رو یادش رفته بود من رفتم بهش بدم ولی دیدم داره با یکی حرف میزنه ازشون عکس گرفتم ولی نمیدونم این مرده کیه تو میشناسیش💜ببینم،این که جونگ هیه😨حرف هاشون رو هم شنیدی💙اره داشتن میگفتن که خیلی دوست دارم و مهم تر داشتن میگفتن که لیسا نباید چیزی بفهمه و جنی گفت که جیسو می‌دونه حواثش به لیسا هست💜(با حالت تعجب کرده یه قطره اشک از چشماش بیرون اومد)(و صورت جنی تو این عکس ها معلوم نبود ولی لباس جنی و کیف جنی معلوم بود)💙کجا میری لیسا عکس ها رو کجا میبری💜جنیییی(با داد و عصبانیت)جنیییی🖤چیه چی شده💖لیسا چی شده🤍چه خبره اینجا

💜تو با My boyfriend رابطه داشتی😡🖤چی😳🤍لیسا این چه حرفیه💜هیس!اره یا نه 🖤معلومه که نه💜دروغ نگووو(همه ی این حرفا داره با داد گفته میشه)🖤دروغ نمیگم من با دوست پسر تو چیکار دارم💜پس این عکسا چیه🖤این این این من نیستم 💜چرا داری دروغ میگی این کیف مال توعه همون که من بهت دادم این لباس توعه این کفشای توعه🖤اره ولی من تا حالا نرفتم اینجا💜جیسو توهم میدونستی چرا بهم نگفتی😭😡🤍من هیچی نمی دونستم و مطمئنم که جنی همچین کار زشتی نکرده😤💜چرا دارید دروغ میگید،از همتون بدم میاد💖جنی این چه کاریه🖤بابا دارم میگم من کاری نکردم (داره گریه میکنه)💖با این مدارک تو هنوز داری میگی من کاری نکردم🤍شما ها دارین اشتباه میکنید💖جیسو توهم ساکت شو چطور خجالت نمی‌کشید 😡بیا لیسا بریم تو اتاق باهم حرف بزنیم🤍جنی گریه نکن من میدونم تو کاری نکردی🖤ولی آخه نگاه کن چی دارن میگن،دارن تهمت میزنن🤍میدونم ولی به مرور زمان میفهمن چه اشتباهی کردن(فردا)💖لیسا بیا صبحانه بخور💜باشه اومدم😢🤍(داره پنکیک حاضر میکنه)💖بوی پنکیک میاد🤍اره من پنکیک درست کردم💜من نمیخوام💖چرا💜اشتها ندارم🤍من برم جنی رو صدا کنم(رفت طبقه بالا و برگشت)💖جنی کو🤍بالاس الان براش صبحونش رو میبرم💜خانم بی حیا مثل پرنسس ها دستور میدن،فکر کرده کیه(جیسو لیوان تو دستش شکست و جیغ زد)🖤جیسو چی شد😰🤍هیچی دستم برید💜واو خیلی ناراحت شدی

🤍(دستش رو کوبید رو میز)ساکت شو دیگه،خجالت نمی‌کشی به دوستت تهمت میزنی😠💖(اونم دستش رو کوبید رو میز و گفت)جیسو تو باید خجالت بکشی که با جنی دست به یکی کردین تا دوست پسر لیسا رو به دزدید😠🤍ما هیچ کاری نکردیم که بخوایم خجالت بکشیم🖤😭(رفت تو اتاقش و دخترا باهم دعواشون شد)💜برو فرار کن بی حیا🤍ساکت شوو💜چیه مگه دروغ میگم🤍من نمیدونم که چرا و برای چی داری این تهمت ها رو میزنی،ولی داری اشتباه ترین کار زندگیت رو انجام میدی(و رفت پیشه جنی)💙لیسا!💜بله💙میشه یه دقیقه تنها حرف بزنیم💖باشه من میرم تو اتاقم💜خب بگو💙باورم نمیشه 💜چی باورت نمیشه💙رزی اونجوری که نشون میده نیست💜چی 💙اون از همون اول همه چیز رو میدونسته حتی قبل از جیسو💜ببین دیگه داری زیاده روی میکنی اون همچین آدمی نیست💙خودم شنیدم داشت دیشب وقتی تو خواب بودی با جنی حرف میزد و می‌گفت که من از لیسا دفاع میکنم تا بیشتر از این چیزی نفهمه💜باورم نمیشه،حتی یه آدم درست کنارم نبوده😭(و رفت طبقه بالا تو اتاق جنی)👏👏👏💖لیسا چرا دست میزنی 🤍میشه بری بیرون💜آفرین به همتون،دور هم جمع شدین و دارین نقشه میکشین،رزی حتی توهم بهم دروغ گفتی💖چی🖤اول که به من حالا به رزی داری تهمت میزنی💜تو یکی اصلا حرف نزن،رزی توهم همه چیز رو میدونستی و فیلم بازی کردی،افرین👏یعنی باید به شما سه نفر جایزه اسکار داد🤍ساکت شو دیگه داری زیاده روی میکنی(فردا)💖لیساااااااا جیسووووو💜بله خانوم دروغ گو🤍چی شده باز💖لیسا به چه جرعتی تنها عکسی که از پدربزرگم داشتم رو پاره کردی💜چی من همچین کاری نکردم💖یعنی آنقدر بد شدی که همچین کاری میکنی🤍لیسا چرا همچین کاری کردی💖تو دیگه حرف نزن،من که کاریت نکردم🤍مگه من چیکار کردم😠💖تو به لیسا گفتی که برای انتقام گیری می‌تونه همچین کار زشتی انجام بده🤍من همچین کاری نکردم😡😡💖کردی🤍 نکردم 💖کردی🤍نکردم💖کردی بی حیا🤍(یدونه زد زیر گوش رزی)💜😱🖤😱🤍م...م..من نمیدونم چرا اینکار رو کردم از عمد نزدم💖😢(رفت تو اتاقش)💜تو اجازه ی همچین کاری رو نداشتی😡🤍ولی من🖤جیسو نباید اینکار رو میکردی🤍😖(رفت تو اتاقش و گریه کرد)(بعد 8 روز)(لیسا وسایلش رو جمع کرد تا بره تایلند)(رزی هم رفته بود توی هتل بمونه)(آیسون یواشکی از خونه رفت بیرون جوری که کسی نبینه)🤍آیسو داره یواشکی کجا می‌ره(رفت دنبالش)🤍اون جونگ هی نیست(حرف های آیسون و جونگ هی)(جونگ هی💚)💙همه چیز حل شد💚گروه از هم پاشید؟💙اره،همون طور که گفتی به رزی گفتم که لیسا عکس پدربزرگش رو پاره کرده و جنی هم چون بهش تهمت زدن افسرده شده و لیسا هم تا عکس های تو و من تو لباس های جنی رو دید فکر کرد که من جنی بودم و داره می‌ره تایلند💚جیسو چی💙اون هم بهش تهمت زده شد و الان تو خونه داره قصه میخوره😂😈💚خب حالا شرطی که گروه اکسو برای اینکه بریم تو گروه شون انجام شد

🤍😱(رفت فرود گاه)🤍لیسا کجاس باید همه چیز رو براش توضیح بدم تا نره،لیساا،لیساا،اها اونجاس💜جیسو!😢تو اینجا چیکار میکنی😠🤍ببین هیچ چیز اون طور که به نظر می‌رسید نبوده💜حرفت رو باور نمیکنم باید برم 🤍نه گوش کن آیسون همه رو گول زد💜آیسون😳🤍اون به رزی دروغ گفت همین طور به تو چون با اینکار گروه از هم می‌پاشید و همین طور هم شد ما دیگه به هم اعتماد نمی‌کنیم ولی من صدای اون و جونگ هی رو ظبط کردم تا حرفم رو باور کنی گوش کن💜یعنی همه چیز دروغ بود😨🤍اره درسته لطفاً نرو💜🫂حالا که همه چیز رو فهمیدم دیگه نمیرم😭ازت معذرت میخوام من نباید بهتون تهمت میزدم😭🤍نه تو هیچ گناهی نداری😭💜جیسو تو داری بره اولین بار جلوی من گریه میکنی😭🤍خب مگه من آدم نیستم منم خب احساسات دارم😭ولی نباید گریه کنیم باید به جنی و رزی هم همه چیز رو بگی💜تو میدونی رزی کدوم هتل رفته؟

🤍اره بیا بریم💖کیه داره در میزنه🚪شماها اینجا چیکار میکنید🤍ببین فقط این صدای ظبط شده رو گوش کن(بعد گوش کردن)💖دخترا من معذرت میخوام😭خیلی معذرت میخوام 😭🫂🤍😭💜ولی بچه ها پس جنی چی💖بیاین بریم بهش بگیم ماجرا رو(رفتن تو خونه)💜جنیی!🤍جنی کجایی💖شاید تو اتاقشه بیاین بریم🤍جنی اینجایی💜بچه پس کجاس💖نگاه کنین از زیر در حموم داره آب میاد بیرون🤍در رو باز کن جنی💜در قفله💖در رو بشکنید🤍با شمارش من ۱,۲,۳(در رو شکوندن)💜جنیییییی🤍جنی(جیغ زد)(جنی توی وان رگش رو زده بود و وان هم پر آب بود و جنی هم زیر آب)💖زنگ بزنید بیمارستان😭😭😭💜😭😭😭🤍جنی چشماتو باز کن💜جنی تورو خدا چشماتو باز کن😭😭😭(آمبولانس رسید) 🤍من با جنی میرم شمام پشت سر آمبولانس بیاین😭💜باشه باشه😭💖لیسا سوار ماشین شو😢😭💜باشه بریم زود باش😭🚗🚑💜من نباید به آیسون اعتماد میکردم😭همش تقصیر منه 😭اگه جنی چیزیش بشه من نمیتونم خودمو ببخشم

💖خدایا خواهش میکنم جنی رو بهمون برگردون😭😭💜😭😭💖رسیدیم پیاده شو😭🏥🤍جنی بیدار شو😭💜جنیی😭(رفت توی اتاق عمل)🤍😭😭💜من معذرت میخوام همش تقصیر من بود😭😭🤍تقصیر تو نیست😭😭💖😭😭😭(بعد چهار ساعت)💖چرا نیومدن بیرون😰🤍آقای دکتر اومد😢💜آقای دکتر چیشد حال جنی خوبه یا نه👨🏻‍⚕️نمیتونم جواب قطعی بدم وضعیتش خیلی وخیمه(جیسو غش کرد)💜جیسو💖جیسو👨🏻‍⚕️پرستار پرستار💜جیسو بیدار شو😭👨🏻‍⚕️پرستار ببرینش یه سروم بهش بزنید💖جیسو!😭😭😭(بعد نیم ساعت)💜جیسو!🤍چی شده(بهوش اومد)این سروم چیه جنی چیشد💜جنی هنوز تو اتاق عمله رزی پشت در منتظر جنیه🤍من باید برم پیشش💜وایسا باید سرومت تموم بشه🤍نه نمیشه من باید برم😢😭جنی بهم نیاز داره😭💜گریه نکن منم گریم میگیره😭🤍یادته، پارسال که رفته بودیم پاریس من مریض شدم💜اره یادمه،جنی به دکتر پول داد تا تو رو دو روز اضافه نگه دارن تو بیمارستان تا مطمئن بشه که کاملا حالت خوب شده🤍اره😭الان حاضرم حالم از اون موقع بد تر باشه ولی اون کنارم باشه😭💜😭😭😭👨🏻‍⚕️جیسو حالت بهتره🤍آقای دکتر من خوبم جنی چیشد👨🏻‍⚕️از اتاق عمل اومد بیرون ولی بردیمش مراقبت های ویژه🤍میتونم برم ببینمش👨🏻‍⚕️اره سرومت تموم شده 💜ممنون🤍بریم💖بچه ها اومدین💜اره جنی کو💖اونجاس هنوز بیهوشه🤍آقای دکتر میشه بریم ببینیمش👨🏻‍⚕️اره ولی فقط پنج دقیقه💜بچه ها من میرم لطفاً

💖باشه🤍باش🚪💜جنی!جنی صدام رو میشنوی،خیلی ازت معذرت می‌خوام،تقصیر منه که الان تو رگت رو زدی😭میدونم حق عذر خواهی ندارم ولی معذرت میخوام😭باور کن اگه می‌دونستم که آیسون داشته دروغ می‌گفته هیچ وقت همچنین تهمتی بهت نمیزدم😭ولی نگران نباش😡من کسی که باعث این حال تو شده رو راحت نمیزارم😡😡🚪🤍لیسا کجا میری با این همه عصبانیت 💖لیساا💜دارم میرم تا حساب اون آیسون رو بزارم کف دستش🤍ببین تو عصبانیت کاری نکن💖گوش کن لیسا نرو🤍لیسااا💜چی رو گوش کنم😭الان جنی داره با مرگ دست و پنجه میزنه بعد اون داره جشن میگیره😭😭🤍اما اگه تو کاری کنی ممکنه بری زندان و اون وقت فکر میکنی جنی از این خوشحال میشه که از آیسون انتقام گرفتی یا از اینکه تو رفتی زندان ناراحت میشه💜ولی خب من چیکار کنم😭چطوری عذاب وجدان درونم رو چیکار کنم😭😭🤍نگران نباش اون به نتیجه ی کارش میرسه ولی ما اون رو به نتیجه نمیرسونیم از راه قانون💖درسته💜😭👨🏻‍⚕️خانوما جنی بهوش اومد ولی نباید بهش استرس وارد کنین تا چند ساعت دیگه میتونید ببینیدش💜(اشک شوق)🤍خدایا شکرت💖😃🥳(و همدیگه رو بقل کردن)(چند ساعت بعد)👨🏻‍⚕️حالا میتونید ببینیدش💜ممنون🤍جنی🖤دخترا💖جنی خوبی؟🖤اره خوبم😢🤍لیسا بیا تو ناراحت نباش💜😞🖤لیسا😭💜جنی😭🫂🤍😭💖😭🤍(در حال گریه)خیلی بدین منم حسودیم شد چرا من و رزی رو بقل نمیکنید😂🖤😭😂(و چهار تایی هم رو بقل کردن)(بعد سه روز)💜جنی وسایلت رو جمع کردی🖤اره بریم خونه🤍بریم💖😄🚗🏠🖤زود باش درو باز کن دیگه💜باشه الان باز میکنم💖بریم تو🤍بده وسایلت رو من ببرم بالا💜نه من می‌خوام ببرم🤍نخیر من میبرم 💖جنی وسایلت رو بده من یواشکی ببرم🖤بیا😂💜عه داری وسایل رو کجا می‌بری من میخواستم ببرم🤍وایسا اونا رو بده به من💖نمیدم🪜🖤😂😂😂دعوا نکنید.....(زمان حال)💜و بعد اینکه جنی مرخص شد از بیمارستان ما با مدارکی که داشتیم آیسون و جونگ هی رو انداختیم زندان و همه چیز به خوبی تموم شد💖و از اون موقع تا حالا همیشه به هم اعتماد کردیم🤍و کنار هم بودیم.خبرنگار:مثلاً اگه رزی بگه که این لباس من زرد ولی لباس من آبیه شما چی میگین🖤🤍💜لباس زرده.خبرنگار:یعنی تا آنقدر اعتماد بینتون قوی شده؟🖤اره💜😌🤍اگه میشه ما دیگه باید بریم چون می‌خوایم بریم نیویورک باید وسایلمون رو جمع کنیم(و پایان)