
من اومدم با یک پارت جدید
( توی دفتر رییس اینترپل ) 🐲 ۶ ساله که من این سازمان میراکلس و این اکیپ مسخره رو زیر نظر دارم و هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیدم ولی با وجود تو که یه مامور جدید هستی میتونیم اینکار رو بکنیم ( مامور جدید = کلویی 🐝 ) 🐝 به من اعتماد کنین رییس من هزاران خلافکار رو دستگیر کردم ولی رییس مگه سازمان میراکلس برای خوبی کار نمیکنه و با پلیس هماهنگ نیست 🐲 من به اون سازمان اعتماد ندارم ..... بعد از ۶ سال برای فهمیدن هویت اکیپ پروانه رسیدم به ادرین اگراست ولی اون نامزد احمقش همه نقشه های منو خراب کرد 🐝 پس یعنی منظور شما اینه که ادرین اگراست یکی از افراد اکیپ پروانه هست ؟ 🐲 اره ، و تو باید اونو زیر نظر داشته باشی 🐝 بله قربان
( یک هفته بعد از ع*ر*و*س*ی ) 🐞 بلند شو تنبل خان .... بلند شو 🐱 باشه 😴😴 🐞 بلند نمیشی ( رفت دم گوش ادرین صدای خودشو شبیه لایلا کرد و گفت ) ادرین ... ادرین بلند شو 🐱 ولم کن لایلا 🐞 ( صدای شبیه لایلا ) اخه فیلیکس از مرینت خ*و*ا*س*ت*گ*ا*ر*ی کرده ( بلند شد ) 🐱 غلط کرده الان میرم خودم میکشمش 🐞 وایسا قبل از اینکه بکشی صبحانه بخور 🐱 خیلی بد جنسی اخه زهر ترک شدم ادم اینجوری شوهرش رو از خواب بیدار میکنه 😏 🐞 برو بابا ( سر میز صبحانه ) 🐱 راستی این دختره رو دیدی که همش این طرف هاست فکر میکنی کیه 🐞 بزار حدس بزنم ..... جاسوس 🐱 مامور جدید اینترپل ، استخدام شده تا منو زیر نظر بگیره 🐞 آخی .... اونا تو خوابشون هم فکر نمیکنن با کیا در افتادن 🐱 اره 😏 🐞 راستی تو نمیخوای بری سر کار یه هفته ور دل من نشستی 🐱 اگر منظورت دزدی ... باشه میرم ، ولی اگر با دزدی مخالفی پدر عزیز من ، منو از ۱۸ سالگی فرستاد کار کنم برای همین تا اخر عمرم پول پس انداز دارم 🐞 چه جالب ، ولی باید کمک کنی این ظرف ها رو جمع کنم ( موقع جمع کردن ظرف ها ) 🐞 ۱۳ نفر رو سقف هستن ( با ارامش داشتن اینا رو میگفتن ) 🐱 ۲۴ نفرم ضلع شمالی و شرقی خونه رو محاصره کردن 🐞 ۳۳ نفر جنوب و غرب خونه رو
( مرینت و ادرین باهم گفتن ) 🐞🐱 ما محاصره شدیم 🐱 مرینت سریع اماده شده هر چی اسلحه تو خونه هست بزار تو ماشین منم اقدامات اولیه رو انجام میدن 🐞 باشه یه چند تا لباس هم بردار 🐱 باشه ( چند دقیقه بعد تو گاراش ) 🐱 همه چی رو گرفتی 🐞 اره وایسا به نظرت بد نیست مهمونامون رو بدون پذیرایی ول کنیم 🐱 نترس عزیزم خونه کاملا اماده پذیرایی ( منظور ادرین این لود که کل خونه رو بمب ، مین زمینی کار گذاشته )
( نویسنده : خب مرینت و ادرین فرار میکنن و اون مامورا با ماشین میفتن دنبال اونا و شلیک و بمب از این چیزا .... بعد شب مرینت و ادرین توی یه قسمت از جنگل پناه گرفتن ) 🐱 به نینو زنگ زدم میگه یکی به پدرم گفته تو کی هستی و حالا اکیپ رو اَجیر کرده تو رو بکشن 🐞 الیا هم همینو گفت ، پس یعنی بابای من میخواد تو رو بکشه و پدر تو میخواد منو بکشه .... تو چه وضعی گیر افتادیم 🐱 اره 🐞 من بهت گفتم عشق منو تو غیر ممکنه تو فقط گفتی مشکلی پیش نمیاد ( با گریه اروم گفت ) 🐱 عزیزم تو رو خدا گریه نکن مشکلی پیش نیومده 🐞 مشکلی پیش نیومده کل دنیا دنبال ما هستن 🐱 باشه میدونم اوضاع سختی ولی من و تو با هم ازش رد میشیم 🐞 چجوری با فرار کردن 🐱 خب با فرار کردن نمیشه زندگی کرد ولی من یه نقشه ای دارم که میشه باهاش زندگی کرد
( فردای اون روز ) 🐱 اماده ای 🐞 امادم 🐱 پس بزن بریم .......... این داستان ادامه دارد ..........
امیدوارم خوشتون اومده باشه و حالا پارت بعد ..... پارت بعد قراره چیزی ببینین که فکر شو نمیکنین چالش : به نظر شما نقشه ادرین چیه ؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییی
توروخدا زود تر بزار
ج چ : نمیدونم😅
هیچ ایده ای ندارم راستی تست گذاشتم ولی ببخشید اسم تو را نیارودم یادم نبود
عالی بود
چلش: نمیدونم
عالی بود
جواب چالش:نمیدونم
عالی بود 🤩😍❤️
هیچ نظری درباره چالشت ندارم 😰😰
مامان بابام اینجا هستن نمیتونم بخندم
عالی هست
فوق العادسسسس😍😍😍