10 اسلاید امتیازی توسط: Yoona انتشار: 4 سال پیش 3,201 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خیلی درخواست ها زیاد بود اینم از پارت دوم
انچه گذشت از زبان شما: توی بار افتادم توی بقل جانگ کوک بعدش از بار خارج شدم بعد از دو روز که جواب ادیشن بیگ هیت اومد به سمت بیگ هیت حرکت کردم وقتی با آقای راهنما رسیدم به اتاقی که همه جمع بودن با جانگ کوک که توی چشام زل زده بود چشم تو چشم شدم
یه با صدای همون مرده به خودم اومدم مردهه: خودتو معرفی کن شما: سلام من لی دو یون(اسم کره ای تون) هستم میتونید منو یونا(اسم استیجتون) صدا کنید. ۲۲ سالم هستش از آشنایی با شما خوش بختم. مردهه دستم رو گرفت و به سمت بی تی اس برد مردهه گفت یونا اینا سونبه هات هستن و باید کلی چیز میز ازشون یاد بگیری و به سمت بی تی اس اشاره کرد.اول از همه نامجون اومد جلو و سلام کرد نامجون: سلام یونا شی من نامجون هستم و بعد به ترتیب جین و شوگا و جی هوپ و جیمین و تهیونگ هم اومدن جلو و سلام کردن تا رسیدم به جانگ کوک هنوزم بهم زل زده بود یه احساس عجیب داشتم به سمت جانگ کوک تعظیم کردم ولی انگار توی این دنیا نبود شما: سونبه نیم حالتون خوبه؟
انگار با سوال من به خودش اومد و گفت: ببخشید سلام جانگ کوک هستم شما:? نامجون: یونا شی نظرت چیه امشب با بقیه ی اعصا بریم بیرون و کار آموز شدنت رو جشن بگیریم چون باید از فردا شروع کنی و سخت کار کنی؟ من با کمال میل قبول کردم نامجون: خب پس دور ور ساعت ۸ بیا به رستوران مینجا توی گانگنام شما: باشه حتما
از زبان جانگ کوک: خیلی خوشحال شدم که دوباره تونستم اون دختره رو ببینم و بیشتر خوشحال شدم وقتی دیدم نامجون هیونگ دعوتش کرد به شام باید اون دختره رو عاشق خودم بکنم نمی تونستم اینکار رو تنهایی انجام بدم پس رفتم پیش نامجون هیونگ و کل ماجرا رو براش تعریف کردم و با هم یه نقشه چیدیم از اون جایی که نامجون هینگ شماره ی یونا رو داشت بهش زنگ زد و گفت که نیاز نیست ماشین بیاره و یکی از اعضا میاد دنبالش از شانس خوب منم یونا قبول کرد حالا وقت این بود که آماده شم یه کت شلوار آبی نفتی داشتم به همراه کروات ستش موهام رو جمع کردم و یه عطر خیلی خوش بو زدم به ساعت نگاه کردم ساعت حدودا ۷ و نیم بود پس باید راه می یوفتادم رفتم سمت اتاق نامجون هیونگ تا آدرس خونه ی یونا رو بگیرم
رسیدم به خونه ی یونا و زنگ در رو زدم بعد از چند ثانیه در باز شد یونا با یه لباس بلند آبی نفتی خیلی خیلی خوشگل جلومه آرایشش هم با لباسش سته وای خیلی خوشگله دستو پام رو گم کرده بودم که یونا گفت: سلام خوبی؟ سریع سعی کردم خودم رو جمع کنم و گفتم: سلام ممنون تو خوبی؟ یونا: ممنون? بهش گفتم: بیا بریم توی ماشین. وقتی رفتیم توی ماشین با هم کلی صحبت کردیم و بهم نزدیک شدیم منم ازش درخواست کردم به جای سونبه اوپا صدام کنه. اونم چون سنش زیاد با من زیاد فرق نمی کرد قبول کرد
از زبان شما: رسیدیم به رستوران و وارد شدیم رفتیم به سمتی که ناجون سونبه برامون دست تکون میداد توی راه که بودیم جی هوپ سونبه گفت که چقدر شما بهم میاد و شبیه یه زوج واقعی هستید من واقعا خجالت کشیده بودم ولی سعی کردم قرمزی صورتم رو پنهان کنم بلاخره نشستیم سر صندلی هامون و غذا سفارش دادیم من جانگ کوک اوپا یه صندلی باهم فاصله داشتیم و بینمون جیمین سونبه نشسته بود شما: جانگ کوک اوپا میشه اون چنگال رو لطفا بدید به من؟ جیمین: اوپااااا؟ جانگ کوک: بله من خودم بهش گفتم میتونه اوپا صدام کنه. جیمین خب پس مارو هم حرفش رو نتونستم کامل بزنه چون جانگ کوک بهش یه چشم غره ی سنگین رفت وقتی دوباره سمت من برگشت گفت خب پس ما رو همون سونبه صدا کن شما: چشم شام رو خوردیم و مثل اومدن قرار شد دوباره با جانگ کوک اوپا برگردم
(چند ماه بعد)از زبان جانگ کوک: الان دیده کاملا با یونا دوست شدم و عشقم هم نسبت بهش بیشتر شده بلاخره میخواستم عشقم رو نسبت بهش اعتراف کنم پس بهش زنگ زدم و گفتم که بیاد کافه ی همیشگی مون
از زبان شما: چند ماه از اولین باری که جانگ کوک رو دیدم گذشته الان دیگه عین دوتا دوست صمیمی یا بهتره بگم رفیق شدیم امروز جانگ کوک زنگ زد و گفت که بریم به کافه ای همیشه با هم میریم منم حاضر شدم بعد از دقیقه زنگ در خونه رو زدن رفتم و در رو باز کردم جانگ کوک بود کلید خونه رو از توی جاکفشی برداشتم و به سمت ماشین رفتم وارد کافه شدیم من مثل همیشه یه اسپرسو سفارش دادم با کیک شکلاتی شروع کردم به خوردن که جانگ کوک گفت: یونا چند وقته میخوام بهت یه چیزی رو بگم شما: چی؟?? جانگ کوک: یونا من دوست دارم
ادامه ی حرف جانگ کوک: از وقتی هم رو توی بار دیدیم عاشقت شدم نمی تونم از قبلم بندازمت بیرون یونا من خیلی دوست دارم شما: اوپا من هم دوست دارم خیلی زیاد. جانگ کوک: واقعا؟؟ شما: آره به خاطر تو بود که میخواستم وارد کمپانی بشم. اوپا دوست دارم جانگ کوک: یونا منم دوست دارم
امیدوارم از تست خوشتون اومده باشه منتطر کامنت ها هستم راستی بگید ببینم تست بعدی در مورد چی باشه منتظرم ??
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
میشه ادامه بدی
تنکص لطفا بعدی رو هم بزار😇😍
داستانت عالی بود ولی من شش ماه که منتظرم لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ماه . داستانات مثل ماهن گرد مثل پفک گردالوها خیلی خوشمزه هستو بهترین اسنک برای خوردنه .
عااااااااااالی پارت بعدی رو بزار دیگههههه دارم میمیرم 😂😂😭💜💜💜💜💜💜💜
عالیییی من همه داستانات رو خوندم همه عالین خسته نباشی دلاور👋🏻👋🏻🤦♀️🤦♀️😂😂
حیلی باحاله فقط یه ذره بیشتر ینویس خیلی کم مینویسی
عالییییییییییییی
جر جر تو عرضه چن ماه واقعا من تونستم ی کافه ی همیشگی با جانگ کوک داشته باشم؟؟؟؟؟
بای من برم تو افققققققققققققققققق
عالی بود فقط میشه بگی چطوری میتونم تست هاتو دنبالت کنم؟