خب اینم اومد و امیدوارم تو ذوقتون نخوره که یونگی هنوز هیچ واکنشی نداره.. نمیدونم منظورم رو فهمیدین یا نه پس بخونید داستان رو... (پ.ن: چرا وقتی حرف میزنم کلمه کم میارم ولی موقع نوشتن داستان فرت و فرت چیز میز میاد تو مغزم؟؟ چرا؟؟ واقعا چرا؟؟)
#میخوای اتاقم رو نشونت بدم؟؟ فکر کنم واست.. فهمیدم که این قسمت رو قبلا تمرین کرده بود.. چون سریع به پدرش نگاه کرد و لبخند رضایت زد.. –آره خب.. برای گرفتن اجازه به پدر یونگی نگاه کردی... &میتونید تنها باشید... اتاق یونگی طبقه دوم بود... یه اتاق بزرگ با یه تراس خیلی دلباز... اتاقش مرتب بود.. نشستم روی صندلی حصیری... –تمرین کردی که خوب باشی؟؟ با بی تفاوتی بهم نگاهی انداخت.. #همونطور که تو تمرین کردی خودت رو طوری نمایش بدی که همه دلشون واست بسوزه.. مهارتت تو داستان سرایی رو تحسین می کنم... پس اون حس گناه تو چشماش؟؟ -اصلا فکر نکن دلم میخواد دلت واسم بسوزه.. حتی یک درصد.. اصلا فکر نمی کنم تو دل داشته باشی که بخواد بسوزه.. بهم نگاه کرد.. #فکر می کردم این مهمونی واسه اینه که رابطمون با هم بهتر بشه.. –فعلا که داره بدتر میشه... و منم خودم رو مقصر نمیدونم..
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
85 لایک
هلنا؟؟
جانم؟
هیچی😐😐
اسمته نه؟
درست حدس زدم نگرفتی؟؟
اره اسممه از کجا فهمیدی؟😂
😐نمدانم
بیا دایرکتم مادر
بر روی چشمان کورم💜🌙🌚
اوجا لفتیییی؟؟
عالی بود
عالی بود😘
خیلی قشنگ بود
خیلی خوب بود دل روده اومدم تو دهنم
تورو خدا پارت بعد رو بزار دارم روانی میشم بیشتر از 25تا لایک رسید تورو خدا پارت بعد رو بزاااااار🥲
انصافا عالی بوووود!! (♥_♥)
مثل همیشه بهترین بود
خیلی خوب بود💜
ج.چ:اسم یکی از خدایان که مردم برای شکر گذاری از اسمش استفاده میکنن آخرش (ای)داره
عالی مث همیشه♥
خیلی باحالههههههههههههههه(قلبم اومد تو دهنممممم)
جای حساس قطع کردیییییی الان میفهمم بقیه چی میکشن چون منم جای حساس قطع میکنم 😂داستانت خیلی قشنگه ادامه بده ، ج چ: پرتغالی ها به اسم فاطمه میگن :..........اسمم اینه😂