10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nika انتشار: 3 سال پیش 1,223 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سیلام خب این پارت جدید هنو ۱۹ منتشر من اینو نوشتم😀اسلاید دهم کارتون دارم
ادرین:چرا گوشیتو جواب نمیدی؟؟؟ مرینت:وای خدا ادرین بود خیلی اروم برگشتم و نگاش کردم با اون چشای رویایش داشت نگام میکرد ادرین:میدونی چند بار بهت زنگ زدم؟؟باخودت نمیگی نگرانت میشمم؟؟؟100بار بهت زنگ زدم ولی جواب نمیدادی مرینت:همین جوری تعجب کرده نگاش میکردم به خودم گفتم به خودت بیا مرینت باید ردش کنی وگرنه خیلی بد میشه یهو دیدم...ادرین:رفتم جلو بازو هاشو گرفتم تکونش دادم گفتم جواب بده مرینت مرینت:اومد جلو بازو هامو گرفت دستاشو زدم کنار گفتم ولم کن ادرین:چییی این چه رفتاریه
ادرین: تعجب کردم گفتم چیییی این چه رفتاریه؟!؟ مرینت: با جدیت بهش گفتم همین رفتاری که دیدی معنیشم بخوام بگم یعنی به من دست نزن از جلو خونمون برو رومو برگردوندم که برم...ادرین:این رفتارا از مرینت بعید بود دستشو گرفتم کشوندمش بردمش تو یکی از کوچه های اون اطراف چسبوندمش به دیوار گفتم این رفتارا ازت خیلی بعیده مرینت یعنی چی که بهم دست نزن مرینت:یعنی اینکه ازت بدم میاد فهمیدیییی نمیخوام دیگه ببینمت بروووو و گریه کردم ادرین:این تو نبودی که میگفتی تا قیامت برات صبر میکنم؟؟؟؟این تو نبودی که میگفتی عاشقمی؟؟؟مرینت:اره من بودم که میگفتم ولی الان پشیمون شدم اون موقع هایی که بهت میگفتم دوست دارم نمیدونستم زیر نقاب کت نوار تو هستی فهمیدی(با گریه میگه هااا)
ادرین:یعنی به خاطر اینکه فهمیدی ادرینم میخوای ولم کنی ؟؟ مرینت:اره میخواستم برم که دستشو گذاشت رو دیوار گفتم سرمو انداختم پایین و گفتم دستو بردار ادرین:دستمو گذاشتم رو دیوار که نره گفت دستو بردار صورتشو با اون یکی دستم گرفتم اوردم بالا و گفتم مرینت من ن.امز.دتم میفهمیی من ن.ا.مزدتم مرینت:نا.مزد.می ش.و.ه.ر.م که نیسی بهم امرو نهی میکنی ادرین: کسی دیگه ای تو زندگیته؟؟؟ مرینت:احساسات میتونن عوض بشن اگه باعث میشه که بری احساسم نسبت بهت تغییر کرده ادرین: چه جوری یه شبه احساست عوض شدد؟؟؟(این یکی هم گریش گرفته و این تیکه رو با داد گفت)مرینت: کاریه که شده لطفا دست از سرم بردار برو دنبال زندگیت بزار برم ادرین: هم من هم مرینت داشتیم گریه میکردیم گفتم به من نگاه کن
مرینت: ادرین گفت به من نگاه کن میدونستم اگه نگاش کنم عشقو نسبت به خودش تو چشام میخونه با ترس نگاش کردم ادرین: مرینت نگام کرد من داشتم عشقو تو چشماش نسبت به خودم میدیدم گفتم چشمات اینو نمیگن چشمات داره بهم میگه منو دوست داری مری:نگامو ازش گرفتم و دیگه نگاش نکردم دیدم داره سرشو بهم نزدیک میکنه گفتم چیکار داری میکنی ادرین:سرمو بهش نزدیک کردم گفت چیکار داری میکنی گفتم یه ب.و.س.ه میتونه تمام اون احساسات رو برگردونه و چشمامو بستم مرینت:دستمو گذاشتم رو ل.ب.ش و گفتم نه و دستشو زدم کنار میخواستم برم که یاد معجزه گرش افتادم حلقش توکیفم بود برگشتم گفتم این حلقته بگیرش ادرین: مرینت حلقمو گذاشت کف دستشو گفت بگیرش دستشو با حلقم که کف دستش بود گرفتم تعجب کرد با گریه گفتم مرینت نرو خواهش میکنم مری: ادرین دستمو گرفت و گفت نرو خواهش میکنم دلم اتیش گرفت ولی دستمو از تو دست کشیدم و رفتم
مرینت:رفتم سمت خونه کلید انداختم درو باز کردم سریع رفتم سمت اتاقم مامان بزرگم سلام کرد منم سلام کردم ولی برنگشتم که صورتمو ببینه و رفتم تو اتاقم و درو بستم دوزانو نشستم رو زمین و دستامو گذاشتم رو صورتم و هر چی میتونستم گریه کردم😭😭😭ادرین: مرینت رفت منم که انگار دنیارو ازم گرفته بودند رفتم سمت ماشین نشستم تو ماشین روشنش کردم و رفتم سمت خونمون همین جوری که رانندگی میکردم گریه هم میکردم با سرعتم میرفتم که یهوو دیدم یه زنه داشت از خیابون رد میشد سریع ترمز کردم نزدیک بود بزنم بهش واییی
یه فلش بک بزنیم به موقعی که ادرین ازخونه زد بیرون از زبون امیلی: گابریل ادرین احتمالا داره میره سراغ مرینت گابریل: اره دیر یا زود باید مرینت بهش میگفت امیلی:واییی خدا جفتشون دارن نابود میشن قلباشون داره از درد میمیره اون دوتا کارشون از عشق گذشته اونا دیوونه هم شدن گابریل:من از بعدش میترسم از این میترسم که این دوتا بدون هم دووم میارن یا نه؟؟ این عشق مثله یه عشق بی پایان میمونه مثله یه عشق سیاه(فکر کنم فهمیدید چرا اسم داستانو گذاشتم بلک لاو)
ادرین:رسیدم خونه رفتم تو خونه مامانو بابام اومدند یه جوری بهم نگاه میکردن انگار از همه چی خبر داشتند امیلی: ادرین اومد رنگ تو صورتش نبود چشماشم قرمز شده بود ادرین:شما میدونستید؟؟ گابریل:اره ولی مرینت گفت خودش میخواد بهت بگه ادرین:رفتم تو اتاقم افتادم رو تختمو گریه کردم😭😭😭مرینتتتتتت اخه این چه کاری بود که من کردیییی😭😭😭
یه سری بزنیم به جیم و کای از زبون کای: جیم تموم شد نقشت عملی شد جوابم داد جیم:اره کای:حالا به مرینت چی میخوای بگی جیم:قرار نیس مرینت از این ماجرا خبر دار بشه کای:پس چیکار میخوای بکنی؟؟؟؟؟جیم:مرینت فکر میکنه که من یه پسری هستم که با حرف پدرش داره باهاش ا.ز.د.و.ا.ج میکنه اولش مرینت مطمئنم که یکم لجبازی میکنه ولی به مرور زمان رامش میکنم کای:خب اینم فکر خوبیه جیم:بریم یکم حال کنیم؟؟😏(از اونا بخورن)کای:بریم منکه پایم جیم:بزن بریم تو سالن ورزش اونجا کسی مزاحممون نمیشه کای:اوکی
فردا صبح از زبون ادرین:تا صبح نتونستم بخوابم همش گریه میکردم تو اینه به خودم نگاه کردم زیر چشمام سیاه شده بود به پلگ همه قضیه رو گفتم چون میدونست اعصابم خورده چیزی نمیگفت رفتم تو حموم میخواستم دوش بگیرم که شاید یکم اروم شم...........مرینت:از خواب بیدار شدم اخخخ چقدر کمرم درد میکنه دیدم با لباسای بیرونیم رو زمین خوابم برده واییی تیکی چرا بیدارم نکردی تیکی:هر چی صدات کردم بیدار نشدی فقط تونستم یه بالشت بزارم زیر سرت با یه پتو بدم روت همین مرینت: بلند شدم خیلی کمرم درد میکرد چون رو زمین خواب برده بود گوشیم زنگ خورد دیدم اقای ویگسون(لویس) هست جواب دادم.....
خب دو نکته:۱- بعضیاتون تو کامنتا گفتین یه جوری دیگه ادرین ازاد بشه که مرینت با جیم ا.ز.د.و.ا.ج نکنه و با ادرین باشه خب باید بهتون بگم که تازه رسیدیم به اصل داستان نگران این دوتا نباشید به من اعتماد کنید😀۲-تو کامنتا میگفتید که زود تر بزار دیر میذارمو این حرفا خب باید بگم که من هر روز یه پارت مینویسم ولی جدیدا ناظرا خیلی دیر منتشر میکنن الان ۲۶تیر ماه هست که من دارم اینو مینویسم حالا دیگه به ناظرا بستگی داره😐ناظر عزیز لطفا منتشرش کن ممنون🌷🌷🌷
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
52 لایک
داستانت عالیه من هر روز بخاطر رمان تو میام تو تستچی😁😁😁😁
موقسی(مرسی)😍😍😘😘
عالی چرا اینطوری شد آخه
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییی بود محشره 👍👍👍
تنکس
خب من رفتم پارت ۲۲بنویسم😂
آفرین😂😂👍👍
پارت ۲۱ منتشر نشده
من روزی یه پارت مینویسم چون دوست ندارم طرفدارم منتظر بمونن😊
عالی بود
عالی من با خوندن داستانت حال میکنم
imageMelika
| 12 ساعت پیش
مرسی عجقم😍😘منم بهت اعتماد دارم . سر داستان دستیار عشقت یه ذره گذاشتیم تو خماری😁میخوام ببینم تو خونه چه اتفاقی میوفته😂😂😂😂
هیچی دیگه آدری مسته دیوونه بازی در میاره😂😂
چه شود😀
عالی ناظر ها باید زودتر بزارن
سلام خواهش میکنم مرینت و آدرین رو به هم دیگه برسون 😔😔😔😔
آقا من ناظر ام بنویس منتشر میکنم
خدا کنه تسته بیوفته دست تو😊